سرگردانی جادویی

نوشته شده توسط نیروان غنی پور در تاریخ .

                                                                        نگاهی به مسابقۀ جادوی صدا

                                                                          ســــرگــــــــردانی جــــــادویـــی

                                                                                  (متن کامل)

 گویا دیگر زمانش رسیده بود که تلویزیون برای نخستین بار دست به تولید مسابقه ای با محوریت موضوع دوبلاژ و گویندگی فیلم زند ، مسابقه ای با عنوان «جادوی صدا» و با هدف معرفی افراد با استعداد در زمینه دوبله فارسی. این روند تولیدی تلویزیون در معرفی استعدادها را می توان در ادامه ساخت برنامه هایی درباره خوانندگی و گزارشگری ورزشی بر شمُرد؛ روندی که در سال های اخیر در شبکه های تلویزیونی سایر کشورها و حتی شبکه های ماهواره ای فارسی زبان قوام پیدا کرده و اغلب هم با استقبال بینندگان پُرشماری مواجه شده است و تلویزیون ایران هم برای عقب نماندن از این قافله پُرسود و منفعت صنعت سرگرمی سازی، برنامه هایی با این شکل و محتوا تولید می کند. اما پرسش در این است که مسابقه ای تلویزیونی با موضوع تخصصی دوبله فارسی آیا به خودی خود جذابیتی به مانند مسابقه موسیقی و خوانندگی دارد و می تواند هم پای آن در جهت جذب مخاطب موفق باشد؟ بیننده ای که به تماشای مسابقه خوانندگی می نشیند و با ترانه های آشنایی که از قبل شنیده با شرکت کننده مسابقه همراه شده و ترانه را زمزمه می کند در مقایسه با قسمت نقش گویی های تک نفره و ۲ نفره هنرجویانی که هنوز صدای خامی دارند و در ابتدای مراحل یادگیری فنّ دوبله قرار دارند، می توان این میزان همراهی را متصور شد؟ به یقین کفۀ جذابیت مسابقه موسیقی و خوانندگی در برابر مسابقه صداپیشگی و گویندگی فیلم سنگینی می کند، پس چه باید کرد تا این یکی هم از اقبال عمومی برخوردار شود؟ همین استراتژی ای که سازندگان جادوی صدا اتخاذ کردند یعنی مسابقه ای با معرفی استعدادهایی در زمینه دوبله فارسی به شکل فراگیر در سطح کشور در کنار تجلیل و بزرگداشت از رفتگان و حاضران دوبلاژ. «جادوی صدا» هم از دوبلورها برای داوری بهره بُرد و هم در ۲ نوبت در هر قسمت با پخش کلیپ هایی به معرفی و بزرگداشت آنان پرداخت تا توفیقی در جذب بیننده پیدا کند و از همین نقطه است که مسیر هدف گذاری شده سازندگان  برنامه راه را به بیراهه رفته و دچار سرگردانی می شود. جادوی صدا سرگردان بین مسابقه تلویزیونی و برنامه ای در راستای تجلیل و بزرگداشت!. معضلی که تا قسمت پایانی گریبان گیر این برنامه بود و هیچ گاه به لحن و ریتم یک دستی نرسید. با آگاهی به این ضعف آشکار، معتقدم که جادوی صدا دستاورد شاخصی داشت و به ظرافت نشان داد که صِرف صدای خاص و ستایش بر انگیز در میان جمع محدود دوستان و خانواده، نمی توان دوبلور بود و ادعای حضور در این حرفه را داشت. در فرآیند دوبله برای یک نقش چندین حس هم زمان درگیر می شوند. دوبلور باید چشمش به متن (دیالوگ) مقابل و نگاهش به چهره و نوع بازی بازیگر باشد و از سمت دیگر از طریق گوشی به لحن و نوع دیالوگ گویی بازیگر در نسخه صدای اصلی نیز توجه کند و بعد از همه اینها صدا و نوع گفتارش را مطابق متن و بازی، شخصیت پردازی صدایی کند. بنابراین دوبلور موفق به فردی اطلاق می شود که بین همه این حس ها و حالت ها تعادل ایجاد کند و به تناسب موزونی در اجرا از لحاظ تکنیک سینک و لیپ سینک برسد. حال اگر در این رهگذر دارای صدای جذابی هم باشد در این حرفه در جایگاه شایسته ای قرار می گیرد. «جادوی صدا» این باور عمومی صدای خاص و حضور حتمی در دوبلاژ را به چالش کشید و نشانگر سختی و طاقت فرسا بودن این حرفه شد بویژه در بخش های اجرای نقش گویی های شرکت کنندگان این سختی خود را بیش از پیش نشان داد. نقطه قوّت دیگر مسابقه، حضور افشین زی نوری در مقام مجری بود. انتخاب هوشمندانه زی نوری که از یک سو دوبلور صدا آشنا و کاربلدی است و از سوی دیگر سابقه اجرا در تلویزیون را داشته به «جادوی صدا» در پیش بُرد روال مسابقه کمک شایانی کرد فقط ای کاش آن قدر بی محابا از عنوان "استاد" برای همه بهره نمی برد چون وقتی خیلی ها را با این عنوان خطاب کنی بر فرض مثال در مواجه با افراد مشهوری چون منوچهر اسماعیلی، ناصر طهماسب، خسرو خسروشاهی، پرویز بهرام، ژاله علّو، رفعت هاشم پور و ... مجبوری عنوان "استاد الاساتید" را به کار گیری که دیگر اصل موضوع لوث می شود. طرز ایستادن زی نوری در کنار شرکت کنندگان که بالاتر از آنان قرار می گرفت به طراحی اشتباه در دکور بر می گشت که از نظر تصویری شکل و روی خوبی نداشت و بیشتر نگاه از بالا به پایین را به تماشاگر القاء می کرد. البته این نوع کاستی ها در برابر اشتباه های فاحش طراحان مسابقه زیاد ذوق زننده نبود وقتی که این تعداد چند هزار نفری خواستار شرکت در مسابقه (به قول سازندگان برنامه) مشخص نیست بر اساس چه متر و معیاری غربال شده و به تعداد ۵۴ نفر شرکت کننده مسابقه می رسند. اگر بر اساس جنس صدای شان بوده که صاحبان صداهای ویژه در بین بانوان و آقایان به تعداد انگشتان یک دست هم نمی رسید و اگر بر اساس میزان اطلاعات و شناخت شان نسبت به تاریخ دوبله فارسی بوده که در میان این نفرات افرادی بودند که صداهای مشخص زنده یاد ایرج ناظریان، ناصر طهماسب و منوچهر اسماعیلی را هم نمی شناختند!. شاید در نگاه اول ضروری به نظر نرسد که برای دوبلور شدن لازم است که صداهای سایر دوبلورها را تشخیص داد و از آنان نام برد اما نکته در این است که تنها به علاقه بودن هم نمی توان اکتفا کرد چرا که تاریخ دوبله فارسی در گذر تاریخ بیش از ۶۰ سالش به رشد و بالندگی ای رسید که حاصل نبوغ و ممارست بسیاری بوده و نقش گویی های درخشانی از دوبلورها ارائه شد که برخی را صاحب سبک نمود. علاقه و اشتیاق تنها به مانند فردی است که مثلا علاقه مندی به ادبیات آلمان دارد و می خواهد در این رشته در دانشگاه تحصیل کرده و بعدها به تحقیق و نوشتن در این عرصه روی آورد ولی نه تنها تا کنون آشنایی با زبان و محتوای متن های آلمانی داشته بلکه متنی هم از گوته، شیلر، هسه، مان و برشت هم نخوانده است!!!. این جاست که ضرورت مطالعه و دقت در نوع دوبله نقش ها و فیلم دیدن برای هنرجوی دوبله الزامی می شود. مسأله مهمی که در بین تعدادی از شرکت کنندگان جادوی صدا دیده نشد. این ابهام در گزینش شرکت کنندگان در سیستم امتیاز دهی مسابقه نیز مشهود بود به طوری که تا پای مرحله نهایی و توضیح مجری معلوم نشد که داوران بر چه اصلی به نوع عملکرد حاضران در مسابقه امتیاز می دهند که این نقص هم موجب سردرگمی بیننده شد. نمایش مداوم و ملال آور آنونس یا قسمت هایی از فیلم های درجه چندمی چون «کیت و لئوپولد»، «قطب نمای طلایی»، «زندگی کولی وار»، «ایمیل دارید» و... چه ضرورتی داشت جز این که به زمان پخش مسابقه بی خود و بی جهت اضافه شود؟ و هر بار بیننده با تصاویری تکراری رو در رو می شد فقط کافی بود به هنگام دوبله قسمتی از آن فیلم،عنوانش بر روی تصویر درج می شد نه این که در هر ۲۸ قسمت جادوی صدا شاهد این بخش های تکراری باشیم.

 کلیت دوبله فقط محصور به آثار سینمایی داستانی نیست چرا که بخش وسیعی از این حوزه شامل دوبله آثار مستند و انیمیشن نیز می شود. بخش اعظمی از جادوی صدا به دوبله فیلم های داستانی اختصاص داشت و دوبله انیمیشن به شکلی محدود ارائه و خبری هم از دوبله فیلم مستند نبود. جای داشت که سازندگان مسابقه به جای بخش خوانش متون ادب فارسی که بیشتر مناسب گویندگی در رادیو و تلویزیون است، قسمتی از دوبله فیلمی مستند را انتخاب می کردند تا مسابقه سر و شکل حرفه ای تری به خود می گرفت. از کاستی های دیگر گروه تولیدی جادوی صدا سپردن همه جانبه تولید برنامه (به غیر از ساخت پلاتو و دکور) به استودیو کوالیما بود.از گفت و گوهای ضبط شده با مدیران دوبلاژ و دوبلورها، ساخت کلیپ های معرفی و بزرگداشت تا استودیوی محل آموزش شرکت کنندگان. حتی کارشناسانی که در کلیپ ها درباره دوبلورها نظر می دادند همان افرادی بودند که در برنامه تولیدی قبلی عوامل این استودیو در شبکه نمایش یعنی «سینما کلاسیک» درباره آثار سینمای جهان بحث و بررسی داشتند. به همین منظور این بخش هم گرفتار آفت تکرار و انفعال گروه «جادوی صدا» در مقابل تولید کوالیما در درازای مسابقه شد در حالی که می شد با دعوت از کارشناسان دیگری در این عرصه حتی در بخش داوری و گزینش ها به نتیجه مطلوب تری رسید و با چند صدایی و نظرهای گوناگونی در این باره آشنا شد. داوری ها در مرحله مقدماتی با ژرژ پطروسی، مریم شیرزاد، منوچهر والی زاده، مینو غزنوی، منوچهر زنده دل و فریبا رمضان پور آغاز شد و با اضافه شدن جلال مقامی، بهرام زند و نصرالله مدقالچی به جمع شیرزاد و غزنوی در مرحله حذفی ادامه پیدا کرد و در بخش نهایی با حضور منوچهر اسماعیلی، محمود قنبری، چنگیز جلیلوند و زهره شکوفنده به پایان رسید. نظرات مختلف و بحث درباره نوع ارائه کار شرکت کنندگان تک لحظه های جذابی را در بخش داوری به وجود آورد. البته بودند داورانی که به دلیل نقد تاریخی به اهالی دوبلاژ که درها را بسته اند و امکان شناخته شدن صداهای تازه با توجه به این فضا سخت و مشکل است،خیلی از شرکت کنندگان را تأیید و انگار می خواستند دلجویی کنند در حالی که این نکته و گفته ها دادن آدرس غلط بود و ۴ نفر برگزیده زمانی که به مرحله نهایی رسیدند تازه متوجه شدند که چقدر کارشان مورد تأیید و اقبال قرار گرفته یا نگرفته است. البته در این بین نظرات منوچهر اسماعیلی، مریم شیرزاد، جلال مقامی و بهرام زند کاربردی و موشکافانه تر بود خاصه آن جا که اسماعیلی با ظرافت به این نکته اشاره نمود که یک دوبلور در ابتدای راه باید زیر پوست بازیگر رود تا آن وقت بیان و صورت جلوه بیشتری پیدا کنند. اگر از همه این کاستی های «جادوی صدا» به عنوان نخستین تجربه تولید مسابقه تلویزیونی درباره دوبلاژ بگذریم، به شخصه یک اشتباه فاحش در تیتراژ برنامه را نمی توانم فراموش کنم و آن نیاوردن نام برنامه «صداهای ماندگار» - به طراحی و نویسندگی همکار فهیم و خوش ذوق مان شهرام جعفری نژاد و تهیه کنندگی همسر ایشان شهرزاد بارفروشی - در تیتراژ پایانی بود. بی تردید «صداهای ماندگار» بهترین برنامه تولیدی تلویزیون درباره دوبله فارسی تاکنون بوده و سند تصویری محکم، جذاب و کارشناسانه است از گفت و گو با بسیاری از عوامل تاریخ دوبلاژ که اتفاقا از این تصاویر و گفت و گوها در لا به لای کلیپ های رفتگان و حاضران در «جادوی صدا» به وفور استفاده شد و آن وقت در تیتراژ نامی از این برنامه نمی آید در حالی که نام کارمندان واحد جزء دوبلاژ سیما هم به عنوان تشکر آمده بود!!!.

 پس از یادداشت: در گفت و گوی تلفنی با یکی از شرکت کنندگان مسابقه، نکته ای تأسف آور آشکار شد که ۴ نفر برگزیده نه تنها جایزۀ نفیس و شایسته ای دریافت نکردند (فقط با اختصاص لوح و تقدیر نامه برایشان) بلکه وعده حضورشان در واحد دوبلاژ و آموزش هر چه بیشتر توسط اساتید و سپس جذب جهت اشتغال در تلویزیون تا کنون عملی نشده و قولی واهی از سوی سازندگان مسابقه بوده است!

 

نیروان غنی پور

(این مقاله پیش از این با تغییرات در ماهنامه سینمایی فیلم چاپ شده است) 

نظرات  

 
+1 #7 نسترن 1395-06-21 16:21
با توجه به مطالبی که مطرح شد و اینکه آقای غنی پور هم گفتند که مسائلی وجود داشته که ایشان به دلایلی نمی تونند بیان کنند، این قسمت آخر رو متوجه نمی شم که آقای غنی پور گفتند که

در گفت و گوی تلفنی با یکی از شرکت کنندگان مسابقه، نکته ای تأسف آور آشکار شد که ۴ نفر برگزیده نه تنها جایزۀ نفیس و شایسته ای دریافت نکردند (فقط با اختصاص لوح و تقدیر نامه برایشان) ...

به نظر من جای تقدیر هم داره که صدا و سیما با توجه به مسائلی که پیش اومده و حرف ها و شبهاتی که وجود داشته، به همین مقدار بسنده کرده تا بیش از این به حاشیه پردازی ها دامن زده نشود.
در کل یکی از باحاشیه ترین و سوال برانگیز ترین مسابقات تلویزیونی بود که من دیدم و خیلی هم تعجب کردم که تهیه کننده برنامه در مصاحبه ای گفتند که سری جدید رو می خواهند بسازند! انگار که سری اول خیلی موفقیت آمیز و بی سر و صدا تموم شده که به دنبال سری دوم هستند!!!
بازگو کردن
 
 
+4 #6 پرهام 1395-05-20 09:24
تشکر از پاسخ شما. بله بار حقوقی مطالب نوشته شده هم باید لحاظ شه.

در پاسخ به پارسی گویان که نوشتند شما هم اسم آن داور و شاگردش را ننوشتید. در این جمله که

شاگرد داوری که بیشترین تعداد قضاوت را داشت

کاملا معلوم بود که چه داوری مورد نظر هست البته برای کسانی که همه قسمتهای مربوط به داوری خانمها در قسمت مقدماتی و قسمتهای بعدی تا قبل از فینال رو دیده باشند.

با یک جستجوی کوچک در شبکه مجازی نام شاگرد مورد نظر هم یافت می شود. مهم این اسم نیست مهم این است که یک داور شناخته شده وقتی در کسوت تربیت شاگرد برمی آید اگر خود را مثل سایر انسانها جایزالخطا بداند هیچ وقت حاضر نخواهد شد که در چنین مسابقه ای با حضور شاگردش شرکت کند و در سه مرحله
مقدماتی، و دو مرحله بعد، کار شاگردش را داوری کند. و حالا که چنین شده رسیدن این شاگرد به مرحله فینال، به نظر من که جای سوال دارد
بازگو کردن
 
 
+7 #5 پرهام 1395-05-19 23:03
تشکر از نوشته شما، استفاده کردم. ولی بیشتر و دقیق تر می توانستید
درباره مسائل بنویسید. از فینال گفتید ولی نگفتید از آن چهار فینالیست یکی شاگرد یکی از داورها بود و یکی هم از عوامل برنامه ...
نگفتید آن داور که شاگردش رفت فینال بیشتر از هر داوری قضاوت کرد!
و خیلی از نگفتن های دیگر که به نظرم جایش در نوشته شما خالی بود

-------------------------------------------------------------
پارسی گویان / شما هم در این کامنت اسم آن شاگرد و داور را نگفته اید!

نیروان غنی پور / این یادداشت در قالب مرسوم مطبوعات نوشته شد که تازه با همین ساختار هم زهرش را گرفتند. با آگاهی به همه این موارد که اشاره کردید به این مسابقه پرداختم وگرنه از سوابق تهیه کننده و سایر عوامل اجرایی می نوشتم دچار عواقب حقوقی و قضایی می شدم بنابراین در حد یادداشت کنونی ، این نکات را از من پذیرا باشید.
بازگو کردن
 
 
+2 #4 محمد علی 1395-05-05 12:42
نقل کردن alireza:

و اسطوره هایی مثل:خسروشاهی، مظفری امیر زند و.... حتی اجازه وارد شدن به داوری رو هم پیدا نکردند...افسوس به این جور دستندرکارهای این کار باید گفت شما خوبید....


اتفاقا خسرو خسروشاهی دعوت شده بود. مثل این که متوجه شده بودن چه برنامه ضعیفی از کار درمیاد، شرکت نکردند.
بازگو کردن
 
 
-5 #3 سميه 1395-05-04 20:43
به نظر من كه خيلي از شركت كننده ها و مردم درك اينو نداشتن كه اين برنامه مسابقه بود. خيليهاشون ميگن كه چرا يه سري از داورا ايراد ميگرفتن. اين واقعا عجيبه. اتفاقا نقطه ضعف بزرگ اين برنامه اين بود كه اكثر داورا فقط ميگفتن خوب بود، بد نبود. در صورتي كه بايد ايراداي شركت كننده ها رو خيلي دقيق توضيح ميدادن. يكي هم كه پيدا ميشد ايرادشونو ميگفت ميشه آدم بده. واقعا متاسفم. اول بايد جنبه ي مردم و شركت كننده ها بالا بره بعد يه همچين برنامه اي تهيه بشه. البته ضعفاي زياد اين برنامه رو هم كه شما دقيقا بهشون اشاره كرديد.
بازگو کردن
 
 
+4 #2 White Vulture 1395-05-03 14:52
" ... نمایش مداوم و ملال آور آنونس یا قسمت هایی از فیلم های درجه چندمی چون «کیت و لئوپولد»، «قطب نمای طلایی»، «زندگی کولی وار»، «ایمیل دارید» و... چه ضرورتی داشت جز این که به زمان پخش مسابقه بی خود و بی جهت اضافه شود؟ و ..."
فیلم زندگی کولی وار از بهترین های آکی کوریسماکیه و به هیچ وجه فیلم درجه چندمی محسوب نمیشه.
بازگو کردن
 
 
+11 #1 alireza 1395-05-02 12:29
مسابقه ای به شدت بد بود؛ انتخاب و غربال اینقدر بد بود که میل نمی کردی کلیپی که گفته بودند رو پر کنی بفرستی برای اقایون یا باید جای سعید مظفری یا منوچهر اسماعیلی حرف میزدی که سکانس به شدت سخت و البته قدیمی رو ارایه داده بودند که اصلا اگر می نوشتند نیاید تست بدید خیلی سنگین تر بودند. بخش داوران افتضاح بود چرا یکی مثل فریبا رمضانپور و منوچهر زنده دل باید جزو داورها بودند ولی سعید مظفری مثلا آموزش میداد یا حسین عرفانی جزو داوران نبود، چرا ما مدام باید آدم متظاهری مثل مریم شیرزاد تحمل می کردیم در حالی که بزرگانی مثل شهلاناظریان، رفعت هاشم پور و شکوفنده نباید جزو داورها باشند حرف های تکراری و غلط های مسخره شیرزاد و انتقاد های عجیب غریب محمود قنبری مدام روی مخ بیننده راه می رفت..تازه بعد از این مسابقه فهمیدم چرا جمع کثیری از گوینده ها با محمود قنبری کار نمی کنند اسطوره هایی مثل چنگیز جلیلوند و منوچهر اسماعیلی تازه توی فینال اومدن برای داوری و اسطوره هایی مثل:خسروشاهی، مظفری امیر زند و.... حتی اجازه وارد شدن به داوری رو هم پیدا نکردند...افسوس به این جور دستندرکارهای این کار باید گفت شما خوبید....
بازگو کردن
 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن

تحلیل آمار سایت و وبلاگ