نرمی اَبر و خُروش آذرخش
دوست داران و مخاطبان پیگیر دوبله فارسی در گفت و گوها و مباحثی که با یکدیگر دارند همواره درباره چگونگی موضوعاتی چون دوبله های برگزیده تاریخ دوبلاژ ایران، دوبلورهای برتر نقش اوّل گوی مرد، نقش گویی های برجسته، یادآوری دیالوگ های ماندگار با بررسی شیوه بیان دوبلورها و... تبادل نظر می کنند و با توجه به میزان شناخت و سلیقه قوام یافته شان در این زمینه گسترده که کدامین برتر اند، اغلب به تفاهم و نقطه اشتراکی نمی رسند و پاسخ های متعدد و گوناگونی از آنان دریافت می شود. اما در این بین بیشترشان بر موضوعی اتفاق نظر دارند و آن بهترین دوبلورهای زن نقش اول گو در تاریخ دوبله فارسی است که همیشه از ۲ نام یاد می شود: رفعت هاشم پور و زنده یاد ژاله کاظمی؛ البته از عملکرد ماندگار دوبلورهای پیشرویی چون ژاله علّو و زنده یاد فهیمه راستکار و در ادامه این روند مهین کسمایی، زنده یاد تاجی احمدی، ایران بزرگمهر، زنده یاد نیکو خردمند، شهلا ناظریان و حتی زهره شکوفنده و مینو غزنوی نمی توان چشم پوشی کرد که هر کدام جایگاه شاخصی در مسیر شکل گیری دوبله فارسی از آغاز تا به امروز دارند اما این ۲ دوبلور توانا با نگاهی به فراوانی نقش گویی های شان به جای بازیگران مشهور سینمای جهان و هم تنوعی که در کارنامه شان دیده می شود توانسته اند این عنوان را به نام خود کنند. نکته قابل اشاره درباره رفعت هاشم پور این است که وی از آن دست دوبلورهایی است که پا را فراتر از فنون آشنا در گویندگی فیلم گذاشته و از احساسات و سرشت درونی خویش نیز بهره برده و این شاخصه در تک تک نقش گویی هایش دیده می شود. دستاوردی منحصر به فرد با امضایی آشکار که شخصیت فیلم و دوبله اش در ذهن مخاطب جدایی ناپذیرند.
رفعت هاشم پور زاده سال ۱۳۱۰ در اردبیل پس از مهاجرت به تهران و گذراندن دوران تحصیلی مقدماتی، در رشته بازیگری تئاتر در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران پذیرفته و با اخذ مدرک کارشناسی دانش آموخته می شود. هوشنگ لطیف پور، بیژن مفید و عباس جوانمرد از هم دوره ای های هاشم پور بودند که بعد از دوران دانشگاه در اداره تئاتر همکار می شوند و علیرغم اصرار همکاران، او بازیگری روی صحنه را نمی پذیرد. در سال ۱۳۳۶ به دعوت هوشنگ لطیف پور به حرفه دوبلاژ وارد شده و با استعداد و علاقه ای که از خود نشان می دهد خیلی زود عهده دار نقش گویی به جای نقش های اصلی می شود. در تنها گفت و گوی تصویری که در برنامه دیدنی «صداهای ماندگار» حضور یافته در این باره می گوید:« در سال ۱۳۳۶ از دانشکده تئاتر فارغ التحصیل شدم و مطلقا قصد ورود به دوبله را نداشتم. مدارکی آماده شده بود و می خواستم برای ادامه تحصیل اقدام کنم ولی حالا تقدیر بود یا سرنوشت بود به این حرفه کشیده شدم. از سال ۳۶ به طور مستمر در این حرفه هستم. البته بیشتر مدیون سرپرستان و مدیران دوبلاژ در این قضیه هستم چرا که وقتی جوانی وارد این حرفه می شود آن چنان تجربه پُرباری ندارد مگر آن که مدیر دوبلاژی که آن جا حضور دارد گوینده را برای چطور گفتن راهنمایی کند. اولین باری که پایم به استودیو رسید تابستان سال ۳۶ بود که آقای هوشنگ لطیف پور فیلمی عربی را دوبله می کردند و مرحوم محمود نوذری صدا می گرفتند که نقش اول را به من دادند. از من اصرار که نمی توانم و از آنها اصرار که می توانی و سرانجام شد. همان جا آموختم که باید در ابتدا با نقش ارتباط برقرار کرد. اگر ارتباط برقرار نشود امکان ندارد که مورد توجه قرار گیرد. یعنی نقشی که گوینده می خواهد بگوید اگر تحت تأثیر نقش قرار نگیرد و احساسات و عواطفش را دخالت ندهد، به هیچ وجه قابل توجه تماشاگر نیست چون تماشاگر در ابتدا بیشتر تحت تأثیر تصویرست تا صدا.»
هاشم پور در سال ۱۳۳۸ به استخدام آموزش و پرورش درآمده و به حرفه معلّمی روی می آورد اما به دلیل پُر کاری اش در دوبلاژ و اقبالی که استودیوها به عملکرد مطلوبش نشان می دهند، سال ۱۳۴۶ از آموزگاری استعفا می دهد و تمام وقت دوبلاژ را پیگیری می نماید. بازیگران مشهوری که هاشم پور به جای آنان نقش گویی داشته عبارتند از: ویوین لی (در دوبله فیلم برباد رفته)،سوزان هیوارد (برف های کلیمانجارو، می خواهم زنده بمانم، باغ شیطان، خانه بیگانگان، جایی که عشق نیست، آوایی در قلب من)، اینگرید برگمن (رولز رویس زرد، قتل در قطار سریع السیر شرق)، سوفیا لورن (سقوط امپراتوری روم، کنتسی از هنگ کنگ، یک روز بخصوص)، لورن باکال (داشتن و نداشتن، آخرین غروب، تیرانداز)، ایرنه پاپاس (رسالت/محمد رسول الله (ص)، زوربای یونانی، توپ های ناوارون، زِد)،فی داناوی (بانی و کلاید ، در دوبله این فیلم به مدیریت احمد رسول زاده، هاشم پور به همراه همسرش جلال مقامی گوینده نقش کلاید با بازی وارن بیتی نقش گویی های شیرینی داشتند ، آسمان خراش جهنمی، ۳ روز کندور، تمساح آلبینو)، اوا گاردنر (۵۵ روز در پکن، ۷ روز در ماه مه، کتاب آفرینش)، اورسلا آندرس (دکتر نو، ۴ نفر عازم تگزاس، تازه چه خبر پوسی کت؟)، کاپوسین (پلنگ صورتی، از شمال به آلاسکا)، ایوون دوکارلو (دسته فرشتگان، ۱۰ فرمان)، آنا مانیانی (رُم شهر بی دفاع، راز سانتا ویتوریا)، الن برستین (جن گیر، آلیس دیگر این جا زندگی نمی کند)، جووان فلیت ( رود وحشی، جدال در اوکی کورال)، هارا هاراریت (بن هور)، آن بنکرافت (معجزه گر)، ورا مایلز (روانی)، کیم نواک (نسخه سینمایی دوبله سرگیجه)، سندی دیویس (غریبه ها)، لوییس فلچر (پرواز بر فراز آشیانه فاخته)، جولی کریستی (طلسم)، الئنور پارکر (آوای موسیقی/اشک ها و لبخندها)، آنور بلاکمن (پنجه طلایی)، دانیلا بیانکی (از روسیه با عشق)، انجی دیکینسن (ریوبراوو)، ریتا توشینگهام (دکتر ژیواگو)، لیلیان گیش (جدال در آفتاب)، دوروتی مالون (آخرین غروب)، سوزان ساراندون (راه رفتن مرد مُرده/آخرین گام های یک محکوم به مرگ)، جین فاندا (سریال عروسک ساز) و... .
در کارنامه رفعت هاشم پور ۲ نقش گویی درخشان وجود دارد که او را به نمادی برجسته از صدای زنان شکننده، با عطوفت و احساساتی معرفی کرده است. یکی نقش گویی به جای اسکارلت اوهارا (با بازی ویوین لی در فیلم بر باد رفته) ودیگری دوبله نقش باربارا گراهام (سوزان هیوارد در می خواهم زنده بمانم). ۲ نقش سخت و پیچیده و توان فرسا که هر دوبلوری را به چالش بر می انگیزد و هاشم پور با تسلطی ماهرانه هر دو را به کمال رسانده است. شور و شوق و شیطنت های جوانی اسکارلت تا افسردگی و شکسته شدنش در دوران میان سالی همه و همه در نقش گویی هاشم پور تسرّی پیدا کرده و همین دقت و انرژی را در دوبله زنی بی گناه و محکوم به مرگ یعنی باربارا گراهام نیز می توان به روشنی دید؛ بویژه در سکانسی که کودک زن را برای ملاقات به زندان می آورند و مادر با اشک و آه او را در آغوش می گیرد. در این جا دیالوگ ها از زبان هاشم پور بسیار باورپذیرست و شگفت آن که خودش در زمان دوبله این فیلم هنوز ازدواج نکرده بوده و با احساس مادری آشنا نبوده اما آن قدر استادانه نقش گویی کرده است. آن هم با بغضی پنهان و لرزش در صدا در طول زمان دوبله فیلم که حفظ نوسان این احساسات کار بس دشوار و طاقت فرسایی است. تا کنون در تحلیل و بررسی هایی که از شیوه نقش گویی های هاشم پور ارائه شده جملگی بر این ۲ نقش گویی مشهورش تکیه داشته اند که در واقع حُکم شاهکار هم دارد ولی محدود کردن او به ویژگی های نقش های این چنینی نیز به نوعی کم لطفی و نا دیده گرفتن توانایی های دیگرش است. به شخصه معتقدم هاشم پور در کنار احساسات گرایی زنانه (اشک و آه و بغض و شکنندگی) حالاتی چون صلابت و غرور و تمامیت خواهی و حتی خباثت را در سایر دوبله هایش به کار گرفته بی آن که بخواهد صدایش را تغییر دهد یا به تعبییری تیپ سازی کند و تنها با آکسان گذاری و تغییر در نوع لحن با تکیه بر کلمات به این مهم دست یافته است. در این جا برای نمونه قصد دارم تعدادی از این گونه نقش گویی های خاص هاشم پور را معرفی و بررسی نموده تا جلوه دیگری از کار او به شایستگی دیده شود.
آنی سالیوان (با بازی آن بنکرافت): این که مدیر دوبلاژ صاحب سبکی چون زنده یاد علی کسمایی برای دوبله شخصیت خاص آنی سالیوان در فیلم «معجزه گر» (ساخته آرتور پن) کدام یک از خصوصیات رفعت هاشم پور (اشتغال به حرفه معلّمی در زمان دوبله فیلم و تبلور همیشگی احساسات پاک زنانه در صدا و بیانش) را در نظر گرفته شاید امروز تبدیل به موضوعی سربسته در تاریخ دوبله فارسی شده اما هرچه بوده نتیجه اش با کیفیت و دیدنی از آب در آمده است. آنی با ورود به خانه کلرها از همان ابتدای رو در رویی با دختر نابینا و ناشنوایشان، ارتباطش را از طریق لمس نمودن دست هلن ناآرام و سرکش منتقل کرده و از همین نقطه است که کار دشوار و پیچیده آموزگاری خود را در برابر هلن کلر آغاز می کند. ارتباطی که در ادامه فیلم فراتر از رابطه مرسوم بین معلّم و شاگرد شکل می گیرد و با توجه به بازی واکنش گرانه بازیگر در برابر کنش های انفجاری هلن چه در نوع حرکات بدن و چه در ادای دیالوگ ها، دوبلور مسلّط ما نیز همگام با بازی آن بنکرافت می شود. نقش گویی هاشم پور در قسمت هایی از دوبله فیلم به مانند نرمی اَبر است و در جاهایی به فراخور حسّ آموزگاری باید خشم گیرد و عتاب کند، همچون خروش آذرخش به گوش می رسد. این نوسان بالا در حسّ گیری و ادای صحیح کلمات مبدّل به یکی از نقاط اوج هاشم پور در کارنامه پُر بارش می شود.
سرپرستار راچت ( لوئیس فلچر): «پرواز بر فراز آشیانه فاخته» (ساخته میلوش فورمن با عنوان مشهور شده دیوانه از قفس پرید) از آن دست فیلم هایی است که ۲ مرتبه دوبله شده، یک بار برای اکران سینما و بار دیگر در دوران ویدئو که مدیریت دوبلاژ هر ۲ نسخه را خسرو خسروشاهی به عهده داشته است. در کنار نقش گویی به یادماندنی ناصر طهماسب به جای جک نیکلسون (آر.پی.مک مورفی) در هر ۲ نسخه، زنده یاد نیکو خردمند در نسخه سینمایی و رفعت هاشم پور در نسخه ویدئویی عهده دار نقش گویی به جای شخصیت سر پرستار راچت بوده اند. به شخصه چون نسخه دوبله سینمایی را ندیده ام قصد ارزیابی و مقایسه بین شیوه کار ۲ دوبلور این نقش را ندارم اما کار هاشم پور در نسخه در دسترس دوبله این فیلم در ارتفاع بالایی قرار می گیرد. در این جا شاهد نقش گویی سرد و بی تفاوت با رگه هایی از دیکتاتوری نرم و سبوعیت خاص در صدای هاشم پور به جای این شخصیت هستیم که در تناسب دل پذیری با چهره بازیگرش قرار می گیرد. زمانی که در جلسات روزانه بخش بیمارستان، پرستار راچت بیماران روانی را به مشارکت در بحث دعوت می کند نگاه از بالا به پایین آزار دهنده و سردی صورت پرستار در این زمینه به بیماران به شکل شیوایی در لحن و نوع نقش گویی هاشم پور نیز آشکار می شود. برای نمونه آن جا که می گوید:« میل دارید شما شروع کنید؟ [بعد از لحظه ای سکوت] یعنی این جا یه مرد پیدا نمی شه که نظری داشته باشه؟!!» و یا در سکانس امتناع مک مورفی از خوردن دارو با لحنی تهدید کننده و رُعب آور به همکارش می گوید:« وقتی ایشون میل ندارن داروشونو بخورن و دلیلی هم براش دارن، مطمئنم از راه دیگه ای می تونیم وارد بدنشون کنیم ولی فکر نمی کنم خوشتون بیاد آقای مک مورفی!» در انتهای فیلم بعد از واقعه خودکشی بیلی با این جمله حرص آور و پُر از کنایه راچت روبرو می شویم که می گوید:« بهترین کاری که می تونیم بکنیم اینه که به برنامه روزانمون برسیم!!!» شاید اگر من هم به جای مک مورفی بودم به سمت پرستار هجوم می بُردم و گردنش را می گرفتم تا خفه اش کنم!. این بزرگ ترین دستاورد هاشم پور در شیوه نقش گویی اش است که چنین حسی را به من مخاطب القاء می کند.
هند (ایرنه پاپاس): معتقدم که دوبله فیلم «محمّد رسول الله (ص)» (ساخته مصطفی عقّاد) از نقاط بلند بالای تاریخ دوبله ی فارسی است و عناصر بسیاری در فاخر شدن آن سهم انکارناپذیری دارند. از نظارت و گزینش دقیق و حساب شده عوامل دوبله و پخش فیلم توسط حمید مجتهدی در مقام مدیر اجرایی طرح، ترجمه روان و نازک اندیشانه مهندس حسین شایگان، مدیریت تمام حرفه ای منوچهر اسماعیلی و نقش گویی شاهکارش تا صدابرداری شفاف زنده یاد روبیک منصوری، صدای اندیشه مند و از دل تاریخ برآمده فریدون فرح اندوز در جایگاه راوی و دیگر نقش گویی های جاودانه سایر دوبلورها در نقش های اصلی و هم در نقش های مکمّل. حالا تصور کنید در فضای مردانه اثر، صدای زنی پا به پای مردان به پیش آید و اثر گذار شود و چه کسی شایسته تر از رفعت هاشم پور با نقش گویی به جای شخصیت هند. به جرأت این متفاوت ترین نقش گویی هاشم پور است چرا که با آن احساسات لطیف زنانه و مواجه نیستیم بلکه با خصوصیات زن منفور صدر اسلام طرف هستیم. زنی عرب از دوران جاهلیّت با غروری از جنس اشرافیت و مملو از پلیدی و کین خواهی. حالا تمام این ویژگی ها را هاشم پور باید در نقش گویی اش به کار گیرد تا برای مخاطب فارسی زبان نیز تأثیرگذار شود و چه اعجاب برانگیز این کار را به سرانجام می رساند. در دقایق ابتدایی فیلم، هند به همراه ندیمه اش در حال گشت و گذار در بازار مکّه هستند. فروشنده ای او را خطاب قرار داده و از جنس پارچه ابریشمی چینی که نوازش گر جسم انسان و مجذوب کننده چشمان است برایش می گوید و حالا که مورد پسند قرار گرفته، مبلغش را ۲۰ دینار اعلام می کند. هند در جواب می گوید:« برای همسر ابوسفیان؟ ۱۵ تا» در این جا لحن و بیان هاشم پور مغرورانه و نشان گر طبقه اشرافی شخصیت است. در سکانس تفتیش عقاید عمّار یاسر توسط اشراف مکّه در برابر این پرسش که ارزش یک برده با صاحبش برابر است؟، عمّار(با صدای آرشاک قوکاسیان) می گوید:« بله! پیامبر می گه در پیشگاه خداوند تمام انسان ها به مانند دندانه های شانه یکسان هستند.» هند (با لحن استهزاء و تحقیرگونه) می گوید:«خُب این حرف برای برده ها و گداها مقبوله ادعای اون ها رو بالا می بره!» و در ادامه با همان لحن، زمانی که بِلال را هنگام شکنجه جانکاه با پرداخت مبلغی آزادش می کنند، می گوید:« اگر قیمت برده ها بالا بِره مجبور می شیم سال دیگه خودمون خودمون رو بشوریم!» و باز در ادامه با لحنی آکنده از تعصب و نا باوری به ابوسفیان می گوید:« کی فکرشو می کرد که حمزه، هیچ کس اون هم حمزه با اون گردن کلفتی و شکار شیر رفتنش به محمّد ملحق بشه.» در این رهگذر، به یادماندنی ترین نقش گویی هاشم پور جایی است که در خانه ابوسفیان بعد از کشته شدن پدر و برادر هند در جنگ بدر (بیرون از خانه مردم مکّه برای هند عزاداری می کنند و ابوسفیان را در این واقعه مقصر می دانند) با حسّی آمیخته از بغض و خشم و نفرت و انتقام این جملات را می گوید:« برای چی از این جا گُم نمی شن؟ چرا برای من می خونند؟ چرا اسم پدر و اسم برادرم رو برام می خونند؟ محمّد، علی، حمزه [ با خشم این اسم را فریاد می زند]. با ناخُن های خودم حمزه پاره پاره ات می کنم با ناخُن های خودم. قاتل خون خوار، قصّاب، حیوون آدم کُش. تو پدر منو کشتی حمزه. خودم شکارت می کنم [با نجوایی غضب آلود] ای شکارچی شیر. حمزه من از تو یه شیر فراری می سازم شکار من و وقتی مُردی حمزه جِگرت رو از سینه در میارم، خونتو می چِشم، تکّه تکّه ات می کنم، خودم تو رو [ این جمله ی پایانی با شیون و فریاد ادا می شود].» در همه لحظات نقش گویی ستودنی هاشم پور این نکات ظریف در شخصیت پردازی صدایی اش پیدا بوده و در عین حال باورپذیر است. اندازه و دقیق بی کم و کاست.
صفیه (سلما مصری): نکته غیر قابل کتمان در مواجه با برخی از فیلم ها این است که دوبله در جهت انتقال روایت به مخاطب نقش تأثیرگذاری را ایفا کرده و حتی در برخی از موارد از خود فیلم نیز پیش اُفتاده است. دوبله فیلم «بازمانده» (ساخته سیف الله داد) یکی از آن موارد است که با انتخاب به جایِ گویندگان کار بلد و با تجربه و سرپرستی ظریف آنان توسط ناصر طهماسب، به فیلمی مهم درباره تاریخ اشغال فلسطین در سینمای ایران تبدیل شده است. این دوبله ماندگار طوری در بافت تصاویر و درام «بازمانده» نفوذ کرده که دیگر تصور تماشای آن به زبان اصلی و یا زیرنویس فارسی مشکل و به تعبییری نشدنی به نظر می رسد و نقش گویی مثال زدنی هاشم پور به جای شخصیت صفیه در امتداد همین موضوع قرار می گیرد. صفیه که فرزند و خانواده اش را در اثر هجوم اشغال گران از دست داده تاب دیدن سرپرستی و نگهداری نوه خود توسط زوجی یهودی را ندارد که خانه فرزندش را تصاحب کرده اند. در نتیجه با ترفندی به عنوان پرستار به خانه آن زوج می رود تا از کودک شیرخوار مراقبت کند. هاشم پور با همان بغض پنهان و لرزش ذاتی که در صدایش دارد، همه مصائب و دردهای این مادر را در نقش گویی اش به نمایش می گذارد تا در آن سکانس پُر التهاب قطار، وقتی صفیه نوه اش را در آغوش گرفته و ضامن چمدان حاوی بُمب را می کِشد، زیر لب آیت الکُرسی می خواند تا این که با شمعون مأمور یهودی (با صدای ناصر طهماسب) ناگهان رو در رو شده و این جاست که با صلابت فریاد زده و می گوید:«شمعون تو رو از مادرت هم بهتر می شناسم!» سپس خود را به همراه کودک از قطار به پایین می اندازد؛ در همه این ها هاشم پور به بازیگر نقش صفیه جلوه پُر آب و رنگی داده است.
هتی کینگ ( جکی باروز): سریال کانادایی «قصه های جزیره» که در میانه های دهه ۷۰ شمسی به مدت ۲ سال هر هفته از تلویزیون به نمایش در آمد نام خود را به عنوان سریالی خاطره انگیز برای بسیاری از خانواده های ایرانی تثبیت نمود. داستان پُر فراز و فرود خانواده کینگ و طبیعت بکر و چشم نواز جزیره پرنس ادوارد در کنار دوبله اندازه و دل نشینش سهم به سزایی در ماندگاری این سریال دارد که این دوبله با کیفیت حاصل دست پُخت رفعت هاشم پور است. هاشم پور در اقدامی هوشمندانه دوبلورهایی چون مریم شیرزاد، مهوش افشاری، شوکت حجّت و امیر محمد صمصامی را انتخاب نمود که توانایی نقش گویی در سه دوران کودکی، نوجوانی و جوانی شخصیت های اصلی سریال ( به ترتیب سارا، فیلیسیتی، فیلیکس و گاس پایک) را داشتند و آنان در کنار دوبلورهای دیگری چون مینو غزنوی ( اُلیویا)، همت مومی وند ( الک)، مریم صفی خانی ( ژانت)، علیرضا باشکندی ( جاسپر دِیل)، زنده یاد پروین ملکوتی ( ریچل لیند)، زنده یاد مهین بزرگی، الیزا اورامی، محمد عبادی، سیاوش مینویی، نسیم رضاخانی و ... نقش گویی های چشم گیری ارائه کردند. اما نقش گویی شاخص و درخشان دوبله «قصه های جزیره» تعلق دارد به خود رفعت هاشم پور؛ جایی که شخصیت هتی کینگ را با تمام خصوصیات و رفتارهایش برای مخاطبان این سریال تماشایی کرد. هاشم پور با چیره دستی ویژگی های شخصیتی هتی از قبیل احساسات پیر دختری غرغرو، خود بزرگ بینی افراطی، معلمی سخت گیر و در عین حال دل سوز و بزرگ خاندان کینگ که اصل و نسب و منافع خانواده برایش از هر چیزی مهم تر است را در نقش گویی اش اجرا می کند. این نکته حتی در خُرده صدای «هُوم» که مُدام هتی در برخورد با هر موضوعی تکرار می کرد نیز مشهود است. این نقش گویی ویژه هاشم پور زمانی بیشتر به چشم می آید که وی در قسمت های ابتدایی سریال، نقش مادر همیشه نگران خانواده یعنی ژانت را می گفته ( شاید می خواسته در حاشیه باشد تا بتواند بهتر مدیریت دوبله کند) و ناهید شعشعانی عهده دار نقش گویی به جای هتی کینگ بود ولی به دلایلی که دوبلور اولیه هتی نتوانسته کارش را در دوبله مجموعه ادامه دهد، هاشم پور با درایت خود را جایگزین نام بُرده نموده و توانایی های مثال زدنی اش را این بار در دوبله این شخصیت به نمایش می گذارد و عجب نمایش دل نشینی بانو از خود به یادگار گذاشته است.
وی علاوه بر دوبله بازیگران خارجی به جای بازیگران زن سینمای ایران نیز نقش گویی داشته که دوبلور تقریبا ثابت آذر شیوا، شهلا ریاحی و فخری خوروش بوده است. از سال ۱۳۵۳ مدیریت دوبلاژ را آغاز کرده و این روند تا میانه های دهه ۸۰ ادامه یافت. هاشم پور در سال ۱۳۸۴ پس از اعتصاب انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم به دلیل برخوردها و گفته های برخی از همکارانش نسبت به واکنش او در این ماجرا، از دوبله کنار می کشد و انزجار خود را در برابر این حرفه اعلام می کند. انزجاری که تبدیل به انزوا شده و این دوری تا به امروز ادامه دارد. در گفت و گوی تلفنی کوتاهی که با ایشان چندین سال پیش داشتم، بر این نکته تأکید کرد که درباره دوبله به هیچ وجه نمی خواهد صحبت کند و تنها با گفتن جمله ای قابل تأمل به این مضمون اکتفا کرد:« در دوبله هر کی بهتر تقلید کنه موفق تره من هم مقلّدی بودم،همین!!!.» این که چطور می شود دوبلوری توانا پس از گذران نیم قرن فعالیت در این حرفه به این نتیجه می رسد جای درنگ و بررسی دارد اما بی تردید این نظر را دارم که امثال رفعت هاشم پور مقلّد نیستند بلکه مؤلف اند و کارنامه رشک برانگیزشان گویای همه چیز است.
نیروان غنی پور
نظرات
طنین صدایش هماره در گوشم موج می زند.