سینک ترین سینک
خیلی از افرادی که در میانه های دهه سی و بعدها دهه چهل شمسی پای به عرصه دوبلاژ گذاشتند واجد ویژگی های خاص و حتی مشترکی بودند. دیر زمانی نگذشت که این حرفه نو پا با کوشش و علاقه مندی همین آدم ها به صنعتی فراگیر در سینمای ایران تبدیل شد و آن قدر هوشمندانه و با ظرافت کار را به سرانجام نیکویی رساندند که همگان از آن به عنوان «هنر دوبلاژ» یاد کردند. این نسل جملگی دوست دار واقعی سینما بوده و کارشان در راستای ذات سینما قرار می گرفت ، یک جور هم زیستی جدایی ناپذیر. ارزش کارشان را در هم نشینی با مخاطب در سالن های سینما جستجو می کردند. اینان گویی نا آگاهانه دست به کاری آگاهانه و ماندنی زده و باعث شکل گیری دورانی موسوم به «دوران طلایی دوبلاژ» شدند. امیر هوشنگ قطعه ای از تیره همان نسل طلایی بود ، آشنا با تصویر و آهنگ کلمات. دلیل این آشنایی بر می گشت به علاقه وافر نسبت به ادبیات و مطالعه عمیق شاهکارهای ادبی که در آینده حرفه ای اش تأثیر بسزایی داشت و از او مدیر دوبلاژی صاحب سبک ساخت. ورودش به دوبلاژ از طریق یکی از بستگان زنده یاد عطاء الله کاملی که با او در بانک همکار بود صورت گرفت. با رفتن به استودیو شهاب و برخورد نزدیک با کاملی ، آغازی برای حضور قطعه ای در این حرفه شد و جذابیت کار برایش به قدری بود که عطای کار در بانک را به لقایش بخشید. در ابتدا به مانند خیلی از دوبلورها با دوبله نقش های کوتاه کار را شروع کرد و با استعداد و علاقه ای که از خود نشان داد توانست در دوبله بسیاری از آثار حضور پیدا کرده و به جای بازیگرانی چون استیو مک کوئین ،م ارتین شین ، ریکاردو مونتالبان ، رومولدوالی ، ژرار دوپاردیو ، دنی دوویتو ، نیک نولتی ، ویلم دافو ، جیم کری ، اندی سرکیس ، مارتین لارنس و... نقش گویی کرد که در این میان نقش گویی هایش به جای شخصیت خبرنگار فیلم «همشهری کین» (با بازی جوزف کاتن) و کیسی (جان کارادین)کشیش بی خیال دنیا و جامه ارشاد در آورده «خوشه های خشم» در خاطر علاقه مندان به دوبلاژ فراموش ناشدنی شد. همان طور که ذکر شد آشنایی با سینما ، ادبیات و زبان انگلیسی ، قطعه ای را خیلی زود به سمت مدیریت دوبلاژ کشاند و از آن جا بود که سبک دیالوگ نویسی اش میان اهالی دوبله به «سینک قطعه ای» شهرت پیدا کرد. دیالوگ های مطابق با ترجمه ، هم اندازه باز و بسته شدن دهان بازیگر و با طعم و رنگ و بوی زبان فارسی در کنار انتخاب صداهای مناسب برای شخصیت های فیلم از ویژگی مهم کار قطعه ای بوده که از همان میانه های دهه چهل تا دهه اخیر با دوبله آثار مشهوری چون سریال «روزهای زندگی» ، «پانزده دقیقه» ، «ملاقات با والدین» ، «کاتین» ، «ماهی بزرگ» ، «وکیل هادساکر» ، سه گانه «مرد عنکبوتی» ، ببر خیزان اژدهای پنهان ، وکیل مدافع شیطان و ... این روند ادامه پیدا کرد و برای نسل ما نام امیر قطعه ای با دوبله کارتون های صد و یک سگ خال دار،گوریل انگوری،بلفی و لی لی بیت،ماسک،خاله ریزه و قاشق سحرآمیز گره خورد.از آن دست مدیران دوبلاژی نبود که برای به رُخ کشیدن و فخر فروشی به خیلی ها،نقش اول دوبله فیلم را بگوید و سایر وظایف مدیر دوبلاژی اش را فدای این موضوع کند.به همین دلیل بود که با انتخاب های هوشمندانه اش موجب دیده شدن دوبله شخصیت فیلم می شد و هم نقش گویی با حس و حال دوبلور.به مانند نقش گویی بهرام زند به جای میکله پالاسیدو در سریال فونتامارا که مجموعه ای از حالات انسانی را به همراه داشت و زند هم گام با بازی بازیگر جلو آمد و در آن مقطع زمانی به سکّوی پرتابی در آینده کارش اش تبدیل شد و یا در سریال شمال 60 صداهای سه دوبلور ناشناخته آن روزها را به مخاطبان معرفی کرد؛گویندگانی چون افسانه پوستی (با نقش گویی به جای شخصیت پلیس سرخ پوستی به نام میشل کندی)،فریبا رمضان پور (دکتر سارا) و شروین قطعه ای (تی بی) که این ایام دوبلورهای آماده و شناخته شده ای هستند با هدایت قطعه ای در دوبله آن سریال حضور چشم گیری داشتند.در این جا باید اعتراف کنم با همه تلاش ها و اصرار فراوانی که به امیر قطعه ای برای انجام گفت وگو درباره سال های حضور پر بارش در دوبلاژ داشتم،وی هیچ گاه راضی به این گفت و گو نشد و حسرت اش را تا ابد بر دلم باقی گذاشت.به واقع نمی دانم که این از مناعت طبع زنده یاد بود یا اصلا علاقه ای به بحث و صحبت درباره دوبله هایش نداشت حتا یک بار که از او دعوت کردم در ویژه برنامه نوروزی سینما چهار بیاید و در مقابل دوربین از سرپرستی دوبله فیلم مهم آن سال یعنی خون به پا می شود (ساخته پل تامس اندرسون) برای تماشاگر فیلم صحبت کند به هیچ وجه راضی نشد و با احترام از من خواست که دیگر اصرار نکنم.با این که در آینده فهمیدم سر دوبله آن فیلم بین او و تهیه کننده برنامه دل خوری پیش آمده بود ولی این مسئله را هیچ وقت در جایی نگفت و بهانه نیامدنش قرار نداد.همیشه این اعتقاد را داشت که سرنوشت دوبله هر اثری در همان اتاق ضبط تعیین می شود و صحبت درباره بعدش دیگر فایده ای ندارد پس باید تمام توان و دقت را در همان مرحله ضبط به کار برد تا مخاطب هم راضی شود.به همین منظور زمانی که فیلم جنگجوی درون (با عنوان اصلی peaceful warrior ساخته ویکتو سالوا) به مدیریت قطعه ای از تلویزیون به نمایش در آمد،تمام گفته هایش را به عینه در دل این کار دیدم و تحسین اش کردم.یک دوبله درجه یک و ممتاز با نقش گویی استادانه خودش به جای نیک نولتی(در نقش پیر مرد حاشیه نشینی که مرشد وار پسرک ژیمناست مغروری را تربیت کرده و موجب شناسایی نیروی درون اش می شود)و بهترین نقش گویی کارنامه دوبلور با استعداد سعید شیخ زاده در نقش دن میلمن (با بازی اسکات مکلویچ).به نظرم دوبله مهجور مانده جنگجوی درون بی تردید جزو ده دوبله برتر دهه هشتاد است.دوبلورها زمانی که از دنیا می روند صدای شان را در فیلم ها و ذهن دوست داران شان به یادگار می گذارند اما امیر هوشنگ قطعه ای یادگار دیگری نیز از خود به جا گذاشته و آن همانا شروین قطعه ای است،فرزندی که برای رسیدن به جایگاه پدر در هنر دوبلاژ راهی پر امید اما سخت و پر پیچ و خم را پیش روی دارد.
نیروان غنی پور
نظرات
خاطرم هست در صحبت های دیگرشان هم فقط همین فیلم را از سعید شیخ زاده مثال زدند.
جالب است که فکر میکنند اگر یک فیلم از ایشان دیده اند پست آن فیلم و دوبله بهترین نقش گویی کارنامه دوبلور با استعداد است.
-------------------------------------------------------------
غنی پور / دوست محترم،شوربختانه با قضاوت عجولانه به بنده نسبت نا روایی دادید چرا که کار من دیدن دوبله فیلم ها و ارزیابی عملکرد دوبلورهاست در نتیجه نمونه های بسیاری از این قبیل نقش گویی را به خاطر دارم. برای نمونه می توانم از سعید شیخ زاده دوبله فیلم های «روزی روزگاری آمریکا» (لئونه)، «راتاتویی» و سری فیلم های «هری پاتر» را نام ببرم اما هنوز هم معتقدم که درخشان ترین نقش گویی شیخ زاده در دوبله «جنگجوی درون» شکل گرفت که این بر می گردد به انتخاب و هدایت بی کم و کاست زنده یاد امیرهوشنگ قطعه ای و اجرای محشر دو نفره شان در کنار هم. به هر حال این موضوع به سلیقه مخاطب هم بر می گردد و سلیقه من نیز به شخصه این چنین است. با آرزوی بهروزی برای شما.