اصالت و معرفت

نوشته شده توسط رامین کاملی در تاریخ .

یادداشت تازه  رامین کاملی درباره تیزر و آنونس گویی           

پیرمردی را دیدم که عاشق اصالت بود و تعریف خودش را داشت. او می گفت: «مردی وصیت کرده بر روی قبرش بنویسند تخم مرغ خوردیم شیش تا یه قرون زن طلاق ندادیم!». گویندگان نسل اول هم به اصالت اعتقاد داشتند. مرحوم حسین باغی برای اصالتش یک شعار ساخته بود و می گفت: «سرم رو بشکن، قیمت رو نشکن». او می گفت هر چه میخواهید بگویید در همین شعار خوابیده. جنگی نرم که گاهی در دل تعارف ها گم می شود بین تهیه کننده و گوینده همیشه وجود داشته که معمولا نیاز دو طرف اجازه خشن شدن آنرا نمی دهد. من برای تاریخچه این کار مصاحبه های زیاد کردم که تقریبا نسخه های VHS آن از بین رفته است. آنها که شنیده های ما رو دیدن روایت هایشان کمی متفاوت است ولی چیزی که معلومه این نکته است که در دهه سی علی تابش و تاجی احمدی از بقیه بیشتر کار می کردند بعد به دهه چهل می رسیمکه استاد بنام غلامعلی افشاریه می گوید: «مانی (محمد خواجوی ها) برای هر تیزر 200تومان می گرفت که مساوی بود با 10 پرس چلوکباب کارش هم زیاد بود». در برنامه نیستان در رادیو فرهنگ پسر استاد روح الله خالقی که خودش استادی است، اشاره نمود برای تأمین دستمزد اکسترهای رادیو در سال 1335 قرار شد اسپانسر بگیرند، این هم روایتی است تا نشان دهد دوبلاژ در آغاز وضعیت مناسبی داشته است. استاد بنام اکبر منانی که تیپ سازی اش را همه دیده اند میگوید: «کاری را گفتم که جمله اش این بود «پپسی کولاک می کند» و 250 تومان گرفتم آن زمان اجاره خانه ام 150 تومان بود و سالهای بعد رسید به تیزر بلیت های بخت آزمایی که 1000 تومان می گرفتم».

من خاطرات دیگران را دوست دارم و اصولا مصاحبه را دوست دارم و خاطراتی هم برای خودم از این کار مانده مثل کسی که در خاطراتش برای ما می گفت وقتی وارد این کار (دوبله) شده می دانسته که رُل هیچ صدای دو رگه آخر هم نجاتش نمی دهد ولی باید نقش اول می گفته انگار هنوز برق نبود و با شمع میرفتند داخل استودیو. این جاست که آدم گرفتار یک لحظه شیرین می شود. دیگر این که بازیگری در خاطراتش سعی می کرد ولی نمی توانست واقعیت را از رویاهایش (آنچه میخواسته باشد ولی نبوده) جدا کند شاید همه ما با یک شدت و یا ضعفی زمانی دن کیشوتی زندگی کرده ایم چرا که همیشه آنچه می خواهیم باشیم با آنچه هستیم فاصله دارد. به هرحال شنونده است که باید عاقل باشد. این روزها گاهی صداهای خوب می شنویم و گاهی صداهایی که هنوز پخته نشده و زمان می خواهد. در مورد تیزرها مدل گویندگی امروز تیزر تأثیرش تمام شده و هرچه گویندگان آن فریاد بکشند و در انتها هم صدایی نفخ کرده و دو رگه بگذارند فایده ای ندارد. در متن تیزرها هم دیگر جانی دیده و شنیده نمی شود.

زمانی بود در کیهان بچه ها نقطه چین هایی را به هم می رساندیم احساس شعفی عجیب به سراغ مان می آمد از دیدن شکلی که درست شده بود . به هم رساندن نقطه چین ها کار تهیه کننده است و احساس شعف مال مردم از نتیجه شکلی که تهیه کننده ساخته است. ایرج قادری می گفت:« تهیه کننده باید گردن کلفت باشد منظورش همین نقطه چین ها بود به زبانی دیگر».

 چندی پیش صدای استاد بنام ناصر طهماسب را شنیدم، او با صدایی که پنجاه و چند سال تجربه در کلماتش موج می زد به دنبال یک جو معرفت می گشت. این تیزر بسیار با سلیقه ساخته شده (بازتاب اجتماعی هیچ کار رسانه ای پارتی بازی بر نمی دارد) و من بیشتر به این نتیجه رسیدم که با قوانین هیچ کاری را نمی توان اجباری کرد چرا که همان شعف نقطه چین ها به سراغم آمد از هر کسی هم پرسیدم جوابی مثبت گرفتم.

 همین چند سال پیش بود که این استاد برای جوانان در کارش از تأثیر ذهن آدم ها در شکل صدای شان می گفت و در همان موقع در کلاسهای گویندگی فیلم واقعا آزاد قوری گل قرمز درس می دادند. طهماسب مجلس شیرینی دارد این را برای جوانان می گویم که اگر روزی او را دیدید جلو بروید. او غرور آزار دهنده ندارد هر سوالی بپرسید با دقتی عجیب جواب شما را خواهد داد ولی اگر وقتی او حرف می زد و شما حرفهایش را نمی شندیدید و به این فکر می کردید این صدا چگونه گریه و خنده را هم زمان در خود دارد به چشمهایش نگاه کنید شاید او دنیا را رنگی دیگر می بیند شاید........

 این نوشته طولانی شد نیمه راه جمعش کردم و بماند برای قسمت دوم اگر بیقراری های زندگی اجازه دهد زودتر.....

نظرات  

 
+5 #1 علی 1392-10-16 10:54
جدیدا اکثر تبلیغات رو آقای نیما رئیسی میگن کل کارهاشون واقعا یک قرون نمیارزه
بازگو کردن
 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن

تحلیل آمار سایت و وبلاگ