خندید و خنداند و رفت

نوشته شده توسط نیروان غنی پور در تاریخ .

                                                                                        خندید و خنداند و رفت


 از همان بار اول که دیدمش، خندان بود. با این که اهل بگو و بخند و شوخی بود ولی حد و اندازه را نگه می داشت. آن هم در میان جماعتی که بیشتر جدّی اند و گهگاه عبوس و بی حوصله. استعداد کم نظیری در تقلید صدا داشت و با مهارت این کار را انجام می داد. در معاشرت با او لحظات خوشی رقم می خورد و هر ثانیه امکان انفجار خنده بود. گفت و گوی پیش رو پس از جشنواره بیست و ششم فجر در دفتر روزنامه جام جم به سامان رسید. در همان جشنواره بود که تعدادی از منتقدان و نویسندگان سینمایی در برخوردهایی که داشتیم این پرسش را داشتند که نام دوبلور سریال «پدرخوانده» (فارغ از کیفیت و ارزش خود سریال) چیست که این اندازه واقعی و درست به جای چند شخصیت از دوران رژیم گذشته نقش گویی کرده. و زمانی که می گفتم نامش بیژن علی محمدی است اغلب نمی شناختند چرا که بیژن اهل هیاهو و نمایش گری نبود و برای خیلی ها ناشناخته بود و ناشناس هم ماند. سوای این شاید بزرگترین نقطه ضعفش در نه نگفتن به خیلی ها بود. انگار که علاقه نداشت کسی را از خودش رنجیده خاطر کند بنابراین کارنامه اش تنوعی از آثار با کیفیت و بی کیفیت است اما در هیچ کاری کم نگذاشت. سرانجام این گفت و گو در فروردین 87 به چاپ رسید با تیتری بی معنی که خود جام جمی ها زده بودند: ساز و ستاره صدایم را کوک کرد (تیتر اصلی را به یاد ندارم) و با عکسی نامربوط که تصویر شفافی هم از بیژن نشان نمی داد. از اکنون می توان این دورنما را دید که جایش در این حرفه خالی خواهد بود و البته بی جایگزین. بویژه در نقش گویی به جای شخصیت های تاریخ معاصر و فیلم ها و مجموعه هایی که احتمالا از این دوران ساخته خواهد شد و دیگر او نیست که با مهارت نقش گوید. و از حالا در پخش های پُر شمار «مختارنامه» شنیدن صدای بیژن در نقش زهیر بن قین بَجَلی خاصه آن جا که مبارز رجز می خواند، حال و هوای دیگری خواهد داشت. همان قدر که کارش در تیپ گویی صداسازی خاص و ویژه بود همان قدر هم رفتنش نیز مختص به خودش شد. غیرقابل پیش بینی و شوک آور. سفرت آرام و یادت گرامی آقای بیژن علی محمدی.

                                                   --------------------------------------------------------------------

 

گفتگو با بیژن علی محمدی درباره سال های حضور در دوبله

برای ورود و باقی ماندن در حرفه دوبلاژ، داشتن صدای مناسب برای گوینده به تنهایی كافی نیست، بلكه درك صحیح از صدای اصلی هنرپیشه كه با دقت در شنوایی حاصل می‌شود، سپس تحلیل آن صدا برای نقش‌گویی، بزرگ‌ترین دستاورد را برای یك دوبلور پدید می‌آورد كه همین عامل مهمی است در تمایز كار گویندگی در فیلم یا مثلا گویندگی در نمایش‌های رادیویی و....

بیژن علی محمدی (متولد ۱۳۴۰ در تهران)‌ یكی از گویندگان فیلم است كه با داشتن صدایی قابل انعطاف و شنوایی هوشمندانه در برخورد با صدای نقش‌ها، توانسته جایگاهی در این حرفه پیدا كند. همین شاخصه‌ها در كار منجر به نقش‌گویی‌های درخشان در آثاری چون سریال «پدرخوانده» (كاری از محمدرضا ورزی)‌ صحبت به جای سران رژیم گذشته، «دزدان دریایی كارائیب» ۱ و ۲ (به جای جفری راش و استلان اسگارد)‌، «شعبده‌باز» (به جای پل جیاماتی)‌، «طعمه» (دیوید مورس)‌ و... شده است.

بیژن علی محمدی كه تنها تشابه اسمی با مهدی علی محمدی (گوینده و مدیر دوبلاژ نام‌آشنا)‌ دارد در لابه‌لای این گفتگو، علاقه‌اش را به صدا و شیوه كار استاد منوچهر اسماعیلی هیچ گاه پنهان نكرد و این نكته را مدام تاكید كرد كه همین عشق به صدای استاد بوده كه او را برای ورود به عرصه دوبلاژ سوق داده است.

اولین جرقه‌ها برای دوبلور شدن از چه زمانی در ذهنتان زده شد؟

از نوجوانی علاقه به فیلم و تقلید صدا داشتم. وقتی سریال‌هایی مثل «آیرون ساید»، «چاپارل» و... از تلویزیون پخش می‌شد، همزمان در راهروی منزلمان به راه می‌افتادم و صدای گویندگان آن آثار را تقلید می‌كردم تا این كه سال ۱۳۶۳ طی كنجكاوی‌هایی كه برای دوبله داشتم، مطلع شدم قرار است آزمونی برای دوبله برگزار كنند. به همین دلیل در این آزمون شركت كردم؛ البته در آن زمان نوعی افراط و تفریط بر فضای دوبلاژ حاكم بود. طوری عنوان شده بود كه دوبلورهای قدیمی به واسطه دوبلورهای جدید كنار گذاشته می‌شوند و برخوردهای مدیر وقت امور دوبلاژ تلویزیون بر شدت این سوءتفاهم‌ها دامن زده بود. به هر حال بعد از ۶ ماه گذراندن كلاس‌های فشرده زیر نظر استادانی چون اسماعیل شنگله، جابر عناصری و دیگران، چیزی شبیه مدرك به گروه ما دادند كه این دوره را گذرانده‌اید و به عنوان تعهد كاری باید ۳ سال برای سازمان كار كنید. در این مدت اولین كارمان به طور رسمی دوبله مجموعه «جزیره گریز» بود؛ البته پیش از آن در دوبله فیلم پخش نشده «شاهزاده و گدا» به مدیریت دوبلاژ زنده‌یاد عزت‌الله مقبلی نیز حضور داشتم كه در آنجا ۳ تیپ صدایی را گفتم و زنده‌یاد مقبلی هم لطف داشتند و به من گفتند تو گوینده خواهی شد. مدیر دوبلاژی «جزیره گریز» به عهده آقای عباس نباتی بود كه با گروه گویندگان تازه‌ وارد مانند حمیدرضا آشتیانی‌پور، همت مومیوند، شوكت حجت، فاطمه نیرومند و... كار شد كه در اینجا نیز ۳ تیپ گفتم. در آن روزها به دلیل جو نامناسبی كه حاكم بود حالت تضادی با انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم داشتیم.

  شما عضو انجمن شده بودید؟

  خیر. تنها برای سازمان [صداوسیما] كار می‌كردیم. پس از آن آقای غلامعلی افشاریه از ما در دوبله كارها استفاده می‌كردند تا این كه سال ۱۳۶۹، استاد احمد رسول‌زاده اعلام كردند از این لحظه ما و شما یكی هستیم و در كنار یكدیگر این مسیر را ادامه می‌دهیم. به شخصه از سال ۷۳ به طور تمام‌وقت مشغول به كار شدم.

 با وجود این مشكلات، چه عاملی این انگیزه را بیشتر در شما تقویت كرد كه در دوبلاژ همچنان ادامه مسیر دهید؟

 یك فیلم سینمایی از محرم زینال‌زاده به نام «ساز و ستاره» را دوبله كردیم كه مورد تشویق حرفه‌ای‌های این كار مانند محسن مخملباف قرار گرفت و متوجه شدم كارهایمان دیده می‌شود و همین عامل مصادف شد با دوبله فیلمی كه محمدرضا داوودنژاد در آن نقش یك مرد فلسطینی را بازی می‌كرد و همانجا به سبك خاص صحبتش با آن حالت كشش‌ها در گفتار، نقش‌گویی كردم و همین نقش این انگیزه را به من داد كه با دقت و فرصت بیشتر، می‌توانم كارهای بهتری ارائه كنم.

  در اینجا می‌رسیم به نقطه درخشان كارنامه‌ كاری‌تان كه نوع تیپ‌سازی‌‌های صدایی شماست كه مثال بارزش نقش‌گویی به جای محمدرضا پهلوی و امیرعباس هویدا در سریال «پدرخوانده» (به مدیریت دوبلاژ ناصر طهماسب)‌ بود، طوری كه نظر بسیاری از منتقدان و بینندگان را جلب كرد. چه طور به بعد واقعی یا مستند صدای این شخصیت‌ها نزدیك می‌شوید؟

  برای اولین بار به جای محمدرضا پهلوی در سریال «شب چراغ» (ساخته امیر قویدل)‌ صحبت كردم كه نقشش را رضا بنفشه‌خواه بازی می‌كرد. در مشورت با بهرام زند - مدیر دوبلاژ سریال - وكارگردان، نواری از صدای شاه را به من دادند كه پس از شنیدن در استودیو حاضر شوم و دیالوگ‌ها را اجرا كنم. آقای زند آن جا گفتند كه اگر صدایت پذیرفته نشد ناراحت نمی‌شوی؟ به ایشان گفتم به دلیل علاقه‌ای كه دارم همه تبعاتش را می‌پذیرم. پس از شنیدن نوار، برای اداره كردن رل بسیار تمرین می‌كردم. وقتی صدایم را ضبط كردند نظر كارشناسان را جویا شدند و در مجموع مورد تایید واقع شد و دوبله كار را ادامه دادیم. در پایان كار، تهیه‌كننده و كارگردان «شب چراغ» مرا مورد لطف قرار دادند و گفتند مطمئن باش از این پس فیلم یا سریالی از تاریخ معاصر ایران ساخته شود این نقش را تو خواهی گفت. بعدها محمدرضا ورزی هم برای سریال «پدرخوانده» اعلام كرد كه ما همان صدا را می‌خواهیم. در ۶ قسمت اول كه تا وقایع سال ۱۳۴۲ می‌پرداخت صدای نقش شاه مخلوع را گفتم و برای‌۶ قسمت بعدی كه داستانش تا سال ۵۷ بود صدای نقش‌های امیرعباس هویدا (با بازی محمد ابهری)‌ و سرلشكر ازهاری نیز بدان اضافه شد كه كار را بسیار سخت كرد. برای رسیدن به صدای هویدا به آرشیو سازمان رفتم و حدود ۲ ساعت صدای هویدا را گوش كردم. با همكاری صدابردار، این نقش‌ها را جداگانه ضبط كردیم تا این تفاوت صدایی شخصیت‌ها به طور ملموس حس شود.

  اواخر سال گذشته و پس از پایان سریال «پدرخوانده» طی مراسمی مورد تقدیر ریاست سازمان صدا و سیما نیز قرار گرفتید.

  بله. به نمایندگی گویندگان سریال به این مراسم رفتم و از آقای مهندس ضرغامی باز هم تشكر می‌كنم نه به خاطر كاری كه انجام داده‌ام، بلكه ایشان خیلی خوب سریال ها را دنبال می‌كنند، فارغ از این‌كه آثار توسط چه گروه و اشخاصی تولید شده و در همین راستا تشویق نیز می‌كنند.

  به خاطر دارم شما تجربه نقش‌گویی به جای استاد شهید مرتضی مطهری را نیز دارید؟

 فیلمی ویدئویی از زندگی ایشان توسط خسرو معصومی با نقش‌آفرینی دكتر محمود عزیزی ساخته شد. ریاست وقت سازمان آقای لاریجانی كه داماد استاد شهید هم هستند از نوع اجرای صدای بازیگر فیلم راضی نبودند. همكارم آقای سیامك اطلسی من را به گروه سازنده فیلم معرفی كردند و چون به شخصیت شهیدمطهری خیلی علاقه‌ دارم و بارها نوار سخنرانی‌هایشان را گوش داده بودم به كارگردان گفتم در حد توانم می‌توانم به جای استاد صحبت كنم. باز هم صدایم ضبط شد كه برای تاییدیه فرستادند و خوشبختانه مورد قبول واقع شد.

  در دوبله فیلم‌های خارجی، از كدام نقش‌گویی‌هایتان بیشتر لذت بردید؟

  دوبله فیلم‌های برجسته كه بسیار است اما نقش‌گویی دنی دویتو در دوبله فیلم «هوفا» - به مدیر دوبلاژی ایرج سنجری - كه در كنار آقای ناصر طهماسب كه نقش جك نیكلسن را می‌گفتند همچنین در «الیورتویست» (رومن پولانسكی)‌ كه به جای فاگین - با بازی بن كینگزلی - به مدیر دوبلاژی سعید مظفری نقش گفتم بسیار برایم لذت بخش بود و این سعی را داشتم كه تمام ریزه‌كاری‌ها را از صدای خود هنرپیشه بگیرم. شما بهتر می‌دانید كه سینما از لحاظ فرم و ساختار بسیار متحول شده و به تناسب گویش و نحوه اجرای دیالوگ‌ها نیز تغییر كرده است یعنی آن گویش‌های كلاسیك یا به اصطلاح آرتیستی جایش را به لحن و صدای روزمره و واقع‌گرایانه داده است. احساس می‌كنم هم‌اكنون بازیگران خیلی عادی صحبت می‌كنند یا حداقل دیگر آن گویش‌های اغراق‌آمیز را ندارند و ما دوبلورها تلاش می‌كنیم كه به این باورپذیری در صدا نزدیك شویم.

 همچنین در دوبله فیلم «چهار شگفت‌انگیز» ۱ و ۲ - به كارگردانی تیم استوری - علی‌رغم تغییر مدیر دوبلاژ در هر 2 قسمت حضور ثابت و موفقی به جای پرسوناژ بن گریم یا همان مرد سنگی (مایكل چیكلیس)‌ داشتید كه در 2 حالت مختلف صدای این شخصیت را اجرا كردید.

 تمام تلاشم این بود كه به صدای نسخه اصلی فیلم نزدیك شوم كه در دوبله به این نوع صدا می‌گویند صدای الكترونیكی كه به شخصه انجام دادم .

 باورش خیلی مشكل است، چون به هنگام تماشای فیلم احساس می‌كردم كه روی صدایتان در استودیو افكت گذاشته‌‌اند.

 همان اجرای دست نخورده خودم بود. این نحوه اجرا برمی‌گردد به شناخت گوینده از ساختار حنجره‌اش كه چطور صدا را به تعبیری از درون حنجره بگوید تا تبدیل به آن حالت صدای الكترونیكی یا رایانه‌ای شود. قبل از دوبله «چهار شگفت انگیز» تجربه این كار را در دوبله فیلم «گروه استثنایی» - به مدیر دوبلاژی حسین خدادادبیگی - و صحبت به جای پرسوناژ دكتر جكیل نیز داشتم و در كارتون لاك‌پشت‌های نینجا صدا به جای استادشان نوع دیگری بود.

   در گفتگو با شما به این نكته رسیدیم كه شنوایی دركارتان اهمیت بسیاری دارد و برای این نوع تیپ‌سازی، نیازمند به آرشیو ذهنی قوی هستید. به چه شكل این 2 عامل را لحاظ می‌كنید؟

  اصطلاحا برای یادگیری زبان هم از چگونگی نحوه گفتن كلمات مشابه استفاده می‌شود. ما نیز بدین طریق به صدای نقش نزدیك می‌شویم. خود گوینده بهتر از هر كس باید متوجه شود چه صدایی را می‌تواند بگوید یا خیر. خودم براساس انعطاف صدایم انتخاب می‌كنم. در تاریخچه دوبلاژ برخی بوده‌اند كه انتخاب‌های اشتباهی داشته‌اند و از سوی مردم دیده نشدند.

 به نظر شما بعنوان یك حرفه‌ای در حرفه دوبلاژ و هم بعنوان علاقمند‌، دوبله ایران در مقام مقایسه با سایر كشورها چه شاخصه‌هایی دارد؟

  با احترام به همه اساتید این حرفه، بعضی از گویندگان ما مانند استاد منوچهر اسماعیلی سعی می‌كنند در عین حال كه حس و حالت‌های صدای نقش را پیدا كنند خودشان را نیز به صدای اصلی هنرپیشه نزدیك كنند. به تجربه دیده‌ایم صداهایی كه به جنس صدا نزدیك شده و هم حس و حال گوینده اجرای قوی داشته است منجر به ثبت در حافظه تاریخی مخاطب می‌شود، نمونه بارزش صدای آقای اسماعیلی به‌‌جای آنتونی كویین. هیچ‌جای برو برگردی ندارد كه صدای نقش‌های كویین تعلق به اسماعیلی دارد. جاهایی هم هست كه ایشان برای نقشی تیپ اختراع می‌كند مانند ستوان كلمبو كه مورد پذیرش مخاطب هم قرار می‌‌گیرد. برخی در اجراهایشان اصلا كاری به صدای اصلی شخصیت نداشتند. امروزه به‌دلیل دسترسی عموم به نسخه‌های اصلی آثار سینمایی، دوبله دچار تحول شده و جذب مخاطب با توجه به حافظه شنوایی‌اش، خیلی دشوار شده است. خیلی‌ها می‌گویند دوبله به انتهای مسیرش رسیده، اما معتقدم تازه دوبله ما به شكوفایی رسیده چون تجارب گذشتگان را در اختیار داریم و مسؤولیم فیلم‌ها را مناسب دوبله كنیم. در نتیجه برای رسیدن به تیپ صدایی ماندگار باید به حس و حال صدا نزدیك شویم. در این رابطه تیپ‌گوها در دوبلاژ بهترین كسانی هستند كه می‌توانند این كار را ارائه كنند.

 پس شما اعتقاد دارید كه گویندگان را می‌توان در ۳ حوزه دوبله آثار داستانی، مستند و انیمیشن تفكیك كرد با توجه به این‌كه افراد با تجربه‌ای چون ناصر طهماسب، اكبر منانی و عباس نباتی توانایی نقش‌گویی در این ۳ حوزه را دارند.

 اگر برای كار‌های مستند، نریتور نیاز باشد، گوینده این آثار باید صدایی رسا و قوی داشته باشد كه صدا‌های آشنایی چون استاد هوشنگ لطیف‌پور، ناصر ممدوح و ... از آن جمله‌اند. برای صداهایی از جنس صدای خودم، مستند‌های موضوعی گزینه‌های بهتری هستند البته با لحاظ نمودن بعضی از ظرایف دركار. در دوبله كارتون نحوه نقش‌گویی خیلی اگزجره و فانتزی است كه كاملا تفاوت دارد با فیلم داستانی كه باید به اندازه هنرپیشه صحبت كنیم. تمام این تقسیم‌بندی‌ها براساس نوع و جنس صدای دوبلورها صورت می‌گیرد و به مرور حالت پیدا می‌كند به قول استاد علی كسمایی چند سال طول می‌كشد تا صدای گوینده‌ای پخته شود و این موضوع با كلیشه شدن تفاوت دارد؛ مانند صدای زنده‌یاد مقبلی به جای ادوارد جی. رابینسون كه بسیار جدی نقش‌ می‌گفتند در مقابل نقش‌های لویی دوفونس و الیورهاردی. الان دوبله ما نیاز به صداهایی با طیف‌های گوناگون دارد نه صداهایی از یك جنس و شبیه به یكدیگر.

  تفاوت‌ تقلید ‌‌‌با ‌‌دوبله؟

  می‌شود گفت تلفیقی از هر دو. هنرپیشه‌ای را كه دوست دارید به طور طبیعی صدایی را كه بر چهره‌اش نشسته نیز دوست خواهید داشت. مثلا گریگوری ‌پك را دوست داشتم و وقتی با صدای آقای منوچهر اسماعیلی تلفیق می‌شد در من بیننده علاقه ایجاد می‌كرد و شاید به طور ناخودآگاه این میزان علاقه منجر به تقلید صدا هم شد، اما تقلید صدای صرف به‌تنهایی با دوبله متفاوت است. یعنی خیلی‌‌ها این اشتباه را می‌كنند كه می‌‌گویند ما توانایی داریم ۳ تا ۴ صدا را تقلیدكنیم و بسیار علاقه‌مند به كار دوبله هستیم،‌در حالی كه ابتدا، صدای طبیعی شخص و شیوه ادای كلمات اهمیت دارد، پس از آن در اصطلاح اداره كردن رل و تابع بودن با صدای فیلم بسیار مهم است، نه آن چیزی كه خودتان اجرا می‌كنید. بعنوان گوینده باید افت و خیزها و ریتم‌ كند و تند صدای اصلی فیلم را در نوع نقش‌گویی‌اش به كار برد. برای نمونه در دوبله آثار انیمیشن، ارائه تیپ جدید اهمیت دارد. اگر نه تقلید از كار گویندگان پیشكسوت، هنر نیست و باید برای هر نقش‌تان نوآوری به وجود آورید.

 

گفت و گو کننده : نیروان غنی پور

 

 

 

 

 

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن

تحلیل آمار سایت و وبلاگ