رنگین کمانی از صدا
یکشنبه دهم شهریورماه 1392 شاهد خاموشی ظاهری صدای ماندگار دیگری شد و این بار قرعه فال به نام اصغر افضلی اُفتاد. به این عبارت «خاموشی ظاهری صدا» برای از دست دادن چهره های تأثیرگذار این عرصه بسیار اعتقاد دارم چرا که آنان با مرگ سلّولی از میان ما می روند و به ظاهر دیگر صدای شان شنیده نمی شود ولی آیا تأثیر صدای شان نیز از بین می رود؟ هرگز، تنها کافی است که به یکی از آثارشان مراجعه کرده و یا حتا در ذهن آن صدا را تداعی کنیم، تا نامیرایی آن صدای تأثیرگذار را بیش از پیش درک کنیم. این نکته شامل حال دوبلور تازه درگذشته مان نیز می شود. افضلی از تیره چهره های اساسی دوبله فارسی است. کارنامه پُربارش مملو از نقش گویی های به یادماندنی است و در عین حال نشانگر توانایی های مثال زدنی او. اجراهای دقیق و تیپ سازی های خلاّقانه از ویژگی های منحصر به فرد افضلی است. وی از آن دست دوبلورهایی نبود که در طول سال ها فعالیّت، خصوصیات شخصیّت هایی که دوبله کردند به مرور بر شخصیّت خودشان اثر گذاشت بلکه این خصوصیات ذاتی شخصیّت افضلی بود که به نقش گویی هایش رنگ و بوی شیرینی و صمیمّیت را داد و حتا شخصیّت های شرور را هم برای مخاطبان دوبلاژ دوست داشتنی کرد. این صمیمی بودن به شکل بارزی در زندگی روزمره وی آشکار بود. وقتی در تابستان 1386 برای قرار گفت و گو با او تماس گرفتم، مرا به خانه اش در محلّه تهرانپارس دعوت کرد و با رویی گشاده از من استقبال نمود. حاصل آن گفت و گوی صمیمی چند ساعته منجر به چاپ شدن دو مقاله با عناوین «معجون فرد اعلاء» و «رنگین کمانی از صدا» به ترتیب در مجله «فیلم» و ضمیمه «قاب کوچک» در روزنامه جام جم شد که این آخری در این جا تقدیم همه دوست داران آن صدای ماندگار می شود.
در انتها لازم می دانم این نکته را متذّکر شوم که مقاله پیش رو متأسفانه بدون ذکر نام نگارنده در بسیاری از خبرگزاری ها و سایت ها جهت اطلاّع رسانی خبر درگذشت زنده یاد اصغر افضلی، به اصطلاح copy/paste شده است که آفت مدرن این روزهای رسانه های اینترنتی است و با وجود تمام این مسائل، این افتخار را دارم که عنوان «صدای رنگین کمانی» را به زنده یاد داده ام. عنوانی که زیبنده نام و اثر صدای اوست.
با اصغر افضلي درباره سالهاي حضورش در دوبله
رنگین کمانی از صدا
در هفته گذشته، تماشاي كارتوني از شبكه دوم سيما به شخصه برايم وجدآور بود. اين وجد به نوعي با يادآوري از دوران كودكي و نشستن پاي تلويزيون براي ديدن برنامههاي كودك و نوجوان آن سالها همراه شد. «بلفي و ليليبيت»؛ كارتوني كه به روايت زندگي تعدادي از آدم کوچولوها در جنگل و همزيستيشان با حيوانات ميپردازد.
جذابيت اين كارتون سواي تداعي خاطرات كودكي و ساختار تصويري آن در دوبله ماندگارش ميباشد؛ صداهايي كه بسياري از كارتونهاي آن زمان تلويزيون را براي نسل ما به خاطره گذاشتهاند (تا آثار انيميشن ژاپني كه هميشه شخصيتهاي كودك داستان به دنبال مادران و پدران گمشده بودند!). امير قطعهاي علاوه بر مدير دوبلاژي «بلفي و ليليبيت»، راوي داستان اين كارتون نيز هست و جمعي از ممتازترين دوبلورها را جهت نقشگويي در اين كارتون برگزيد كه از جمله آنان ميتوان به نادره سالارپور، فريبا شاهين مقدم، مهدي آريننژاد و ... اشاره كرد.
در اين بين صداي ماندگاري به جاي شخصيت عموي بلفي كه دكتر دائمالخمر با بيني همواره قرمزي است، نقش گفته كه اين صدا تعلق دارد به اصغر افضلي. نحوه اجراهاي به يادماندني اين گوينده توانا در آثار مختلف، از نقاط درخشان تاريخچه دوبلاژ است. براي دوستداران دوبله كارتون، اصغر افضلي در زمره بهترينهاست، فقط كافي است نمونهاي از نقشگوييهايش را نام ببريم: شخصيت پرنسجان در كارتون «رابينهود»، ادگار در «گربههاي اشرافي»، تنارديه در «بينوايان»، روباه در «پسر شجاع»، وروجك در كارتون «وروجك و آقاي نجار»، «كارآگاه گجت» و بسياري ديگر.
«به دوبله كار كودك خيلي علاقه دارم.هنگامي كه در برخورد با بچهها، محبتشان را حس ميكردم، عشقم به دوبله كارتون بيشتر ميشد و سعي ميكردم در درجه اول آنان را شاد كنم و يادگار خوبي از من در ذهنشان باقي بماند. در كارتون گوريل انگوري كه دوبله خاطرهانگيزي دارد و در اوايل انقلاب با نوار شانزده ميليمتري كار كرديم، يكي از بهترين تيپهاي صدايم را به جاي بيگلي بيگلي گفتم كه هنوز هم از تماشاي آن لذت ميبرم.» اصغر افضلي (متولد 1317 در تهران) در سال 1339 به طور حرفهاي كار دوبله را آغاز و در سال 1346 براي نخستين بار مدير دوبلاژي را تجربه كرد. پيشينه فعاليتش به حضور در تئاتر فردوسي به عنوان بازيگر در ميانه دهه 1330 برميگردد. او در آن سالها همبازي بازيگران مشهوري چون منيره تسليمي (مادر سوسن تسليمي)، جهانگير فروهر، نصرتالله وحدت، همت آزاد و مهري وداديان بود.
صدا و استعداد گويندگي افضلي را نخستين بار احمد رسولزاده كشف كرد. «نمايشنامهاي به نام اسمال در نيويورك را در تئاتر فردوسي كار ميكرديم كه آقاي رسولزاده هم در آن حضور داشتند و اين همكاري با ايشان مدتي ادامه پيدا كرد تا اين كه آقاي رسولزاده وارد دوبله شدند و مرا تشويق به حضور در دوبله كردند. من هم پذيرفتم و با مراجعه به آنجا فهميدم كه براي آنان غريبه نيستم، چون استوديو دي.سي.آي روبهروي تئاتر فردوسي بود و اكثر دوبلورهاي آنجا براي تماشا ميآمدند كه از آن زمان رابطه دوستانهاي بين ما برقرار شد».
اولين بار افضلي در فيلم فرانسوي «سهچرخهسوار» در نقش كوتاهي حرف زد و اين فيلم در استوديو پلازا دوبله شد: «دوبله آن زمان حال و هواي ديگري داشت و مثل حالا ماشيني نبود كه همه چيز با عجله پيش ميرود. فيلم به وسيله آپارات نمايش داده ميشد و براي تكرار ديالوگها بايد فيلم متوقف ميشد و به صحنه قبلي برميگشت. اين كار سه تا چهار دقيقه زمان ميبرد و فرصت مناسبي براي گوينده بود كه به كارش فكر كرده و ديالوگها را چند بار مرور كند تا اين كه واژهها ملكه ذهنش شوند، در حالي كه امروز شاهد اين شيوه در دوبله نيستيم. افرادي كه از قديم در دوبله فعاليت ميكنند عاشقانه اين كار را شروع كردند. در آن سالها براي گفتن يك نقش كوتاه احتياج به دهها بار تمرين بود.»
زمان ميگذرد تا اين كه زندهياد محمدعلي زرندي در استوديو مولنروژ، دوبله فيلمي را به عهده ميگيرد با شركت چيچو و فرانكو. زرندي از صداي دو استاد تيپگويي استفاده ميكند يعني منوچهر اسماعيلي (به جاي چيچو) و اصغر افضلي (فرانكو). ديري نميپايد كه فيلمهاي نهچندان بامزه اين دو بازيگر به واسطه هنر اين دوبلورها طرفداران فراواني در ايران پيدا ميكند. افضلي بر اين نكته پافشاري دارد كه براي ديدن فيلمهاي فرانكو پس از دوبله، با مردم به سينما ميرفته و نحوه كارش را از طريق واكنشهاي آنان ارزيابي ميكرده است. روند دوبله فيلمهاي كمدي براي افضلي طي ميشود تا زمان براي دوبله شاهكارهاي وودي آلن فرا ميرسد. اولين فيلمي كه او به جاي وودي آلن صحبت كرد «دوباره بنواز سام» است. در همين مرحله بود كه افضلي تكنيك جاودانه سرعت در نقشگويي به جاي آلن را برميگزيند و در فيلمهاي «پولو بردار و فرار كن»، «موزها»، «عشق و مرگ» و... اين شيوه را ادامه ميدهد و به «آنيهال» ميرسد كه در آن شاهد اوج كار و پختگي افضلي هستيم: «جنس بازي وودي آلن را خيلي دوست دارم و هنگام كار، انگار مثل دو دوست كنار همديگريم، همسطح و يكرنگ با هم حركت ميكنيم، چون شناخت كاملي از راز و رمزها و ريزهكاريهاي هنر نقشآفريني او دارم.» فيلم «آنيهال» در استوديو راما و به مديريت محمود قنبري طي دو روز دوبله شد و اجراي مينو غزنوي به جاي دايان كيتن پا بهپاي افضلي فوقالعاده است. افضلي در دوبله فيلمهاي ايراني نيز حضور چشمگيري داشت كه نمونه مشهورش صداي شخصيت قوچعلي در مجموعه فيلمهاي صمد و نقشگويي به جاي پرسوناژ صاحب جواهرفروشي قازاريان (با بازي زندهياد سروش خليلي) در دوبله سريال «هزاردستان» است.
ايفاي نقش راديويي «رحمت گردچاقه» در برنامه پرمخاطب صبح جمعه با شما از خاطرات شيرين حضور افضلي در راديو است. در ميانه دهه 1360 و سالهاي پر رونق جشنواره فيلم كودك و نوجوان در اصفهان، اين دوبلور پيشكسوت با تعدادي از همكارانش، دوبله همزمان فيلم را تجربه ميكند: «اين دوبله همزمان بود كه در اصفهان مردم را به سمت سينما ميكشاند. مردم دوست داشتند كه گويندگان را از نزديك ببينند و با دوبله بيشتر آشنا شوند. وسط اين همه جمعيت مينشستي و تماشاگر هم استقبال ميكرد و حتي باعث ازدحام در سينما ميشد. اما در مراسم اختتاميه، افراد مسوول يك كلام درباره دوبله حرف نميزدند و فقط از هم تعريف و تمجيد ميكردند.» اين اواخر در دوبله سريال «افسران پليس» (قبل از تغييرات دوبله كنونياش)، اصغر افضلي عهدهدار نقشگويي بانمكي به جاي شخصيت جوواني بود كه دريغ است بعد از تغييرات ناگهاني مديريت دوبلاژ و گويندگان اين سريال، ديگر صداي رنگينكماني افضلي (تنها تعبيري كه درخور اين صداي ماندگار است) را نميشنويم.
نیروان غنی پور