بزودی در پارسی گویان : گفت و گو با رشید کاکاوند درباره دوبلاژ
مخاطبان رادیو و تلویزیون ایران در سال های اخیر با صدا و چهره رشید کاکاوند در برنامه های گوناگون آشنا هستند. بیان گرم و شیوا، شعر خوانی های دلنشین و تسلّط بر اُمور فرهنگی بویژه در حوزه ادبیات از خصوصیات مثال زدنی کاکاوند در عرصه رسانه است اما آن چه که موجب ترغیب پارسی گویان جهت گفت و گو با وی شده، آشنایی و علاقه مندی او به مبحث دوبلاژ است. علاقه مندی ای که کاکاوند در برنامه هایش به فراخور حال و بنا بر هر مناسبتی آن را بی پرده ابراز کرده و با مخاطبان به اشتراک گذاشته است. این گفت و گو که بزودی کامل آن را در سایت خواهید خواند، حاوی نکات خواندنی بسیاری است که از دیدگاه فردی خارج از جامعه دوبلاژ اما آگاه به زوایای آن پرداخته می شود. برای نمونه در بحث ترجمه، کاکاوند به این نکات اشاره می کند:
«به هیچ عنوان موافق این نکته نیستم که ترجمه فیلم، نعل به نعل یا عین به عین نسخه اصلی باشد و درباره خیلی از مواردی که به شکل رسمی در این باره انتقاداتی شده، من انتقادی نداشته ام. برایتان مثالی می زنم، «لنگستون هیوز» شاعر سیاه پوست آمریکایی که از مناطق جنوبی نیویورک بر آمد و برای توده مردم شعر می گفت، در ایران اشعارش بارها ترجمه شده و بهترین ترجمه ای که از او موجود است به احمد شاملو تعلق دارد. شاملو با درک صحیح از طبقه اجتماعی فرودست شاعر آن را برای مخاطب ایرانی نیز ملموس می کند. مثلا این گونه ترجمه نمی کند با این که خیلی هم شاعرانه است:« بگذار باران ببوسدت» بلکه می گوید:« بذار بارون ماچت کنه». در ترجمه فیلم هم که نوعی ترجمه است می باید فرهنگ مبدأ به فرهنگ مقصد ترجمه شود، باید آن احساس و دریافتی که مخاطب زبان اصلی از اثر می گیرد در ترجمه آن قدر مورد توجه باشد که در برابر مخاطب مقصد نیز آن احساس و اندیشه را دریافت کند. من حتی با دوبله های زنده یاد ایرج دوستدار برای «جان وین» مخالف نیستم. ببینید جان وین از آن بازیگرانی است که فیزیکش به اصطلاح سرد است و این فیزیک و قد و قواره نمی تواند جذاب باشد، لا اقل برای مخاطب ایرانی نمی تواند ستاره محبوبی باشد. به نظرم ایرج دوستدار این جای خالی را پُر کرد و برای مردم ایران ملموس و صمیمی شد. البته اثر با اثر هم متفاوت است و قبول دارم که در بعضی اوقات نمک زیادی داشت. مثلا در آثار جان فورد با آن شخصیت پُر از طنز و لوده وین در بعضی فیلم هایش روبرو نیستیم پس طبیعی است که در آن جا باید حساب شده تر گفت. نمونه امروزی اش جیم کری به عنوان بازیگر کمدی است که در کارش بسیار موفق است و به شخصه بعد از سینمای کلاسیک به تنها کسی که خندیده ام او بوده است. حالا آمده در فیلم « نمایش ترومن» متفاوت بازی کرده و ژانر بازیش را عوض کرده چرا لحن دوبله اش عوض نشود؟. این نکات را می توان با کمی دقّت منتقل کرد. برنامه ای را از یکی از شبکه ها می دیدم که گفت و گویی بود با سخن گوی فارسی زبان وزارت اُمور خارجه آمریکا و از فارسی صحبت کردنش خیلی لذّت بردم. در این بین نکته ای برایم ثابت شد که دقیقا مشابه فارسی صحبت کردن خارجی ها در فیلم های خودمان بود که دوبلورها همیشه اجرا می کردند. دقیقا همان بود.اگر وسط برنامه رسیده بودم و می دیدم فکر می کردم آن گفت و گو دوبله شده است. همیشه فکر می کردم که این لحن و تلفّظ خیلی اغراق آمیز است اما فهمیدم که چقدر دوبلورها این موضوع را جالب شناخته بودند و سال ها ارائه کردند.»