کابوی های عارف

نوشته شده توسط نیروان غنی پور در تاریخ .

بی تردید بهترین زمان برای بررسی و ارزیابی کلّیت دوبله های تلویزیون،ایّام نوروز است چرا که حجم انبوهی از فیلم های خارجی در جدول پخش شبکه ها قرار گرفته و آنان نیز ملزم هستند که فیلم ها را با دوبله فارسی روانه آنتن کنند.دوبله بیش از پنجاه عنوان فیلم داستانی به علاوه آثار مستند و انیمیشن گواهی است بر خروجی بالای فعالیت واحد دوبلاژ سیما در این ایّام.تماشای این تعداد آثار دوبله شده فرصت مناسبی را در اختیار کسانی قرار می دهد که قصد نقد و بررسی این حوزه کاری تلویزیون را دارند.البته تماشای دقیق و موشکافانه همه آثار ذکر شده نیازمند برنامه ریزی مطلوبی از لحاظ زمانی است که اغلب در نوروز فراهم شدنش بسیار سخت بوده و تنها باید به بررسی معدودی از این آثار اکتفا کرد.به شخصه در فرصت اندکی که برایم حاصل شد موفق به تماشای محدودی از فیلم ها شدم که در همین تماشای کوتاه نیز نکات زیادی وجود داشت که به شرح آن ها خواهم پرداخت اما قبل از آن ضرورت ذکر موضوعی مهم به نظر می رسد و آن این که ارزیابی کیفیت دوبله های تلویزیون به شکل مستقل امکان پذیر نیست بلکه با در نظر گرفتن سایر عوامل دخیل در این موضوع،به پای ارزیابی دوبله ها نشست.عواملی چون محدودیت تلویزیون برای نمایش کامل برخی از آثار،شیوه ویراستاری،نحوه پخش تصویر و باند صوتی از شبکه ها.معتقدم که معضل کنونی دوبله های تلویزیون،بحث اغلب غیر کارشناسانه ویراستاری است که حاصلی جز تغییر موضوعیت و خدشه به اصل فیلم ندارد.آفتی که در این سال ها موجب ریزش مخاطب سینمای روز جهان از تلویزیون شده و باید مدیران به فکر چاره ای برای حل این معضل باشند.بسیاری از مخاطبان این نقص را از سمت اهالی دوبله_مترجمان،مدیران دوبلاژ و دوبلورها_ می بینند در حالی که آنان کمترین نقش را در این باره داشته، وقتی با متن ترجمه های به شدت ویراستاری شده (که کمترین تطابق را با تصاویر فیلم دارد) مواجه هستند و به همین دلیل روی کارشان تأثیر منفی می گذارد.برای نمونه در فیلم گاوچرانان و بیگانگان (ساخته جون فاورااو،محصول 2011 و پخش شده در نوروز امسال) ویراستاری جالبی انجام شده به این صورت که در سکانسی از فیلم _اهالی منطقه ای در زمان غرب وحشی مورد آماج حملات بیگانگان فضایی قرار گرفته و کشته های زیادی داده اند_کلانتر دهکده در هیبت کابوی وارش برای کودکان داستانی تعریف می کند که آنان ضمن به آرامش رسیدن در آن شرایط دشوار به قدرت لایزال پروردگار هم ایمان آورند.داستانی که نقل می شود برای مخاطب ایرانی بسیار آشناست.داستان شاگردی که هر روز سر کلاس درس دیر حاضر می شد و تازه وقتی هم می آمد سراپای اش خیس آب بود.روزی معلم از شاگرد می پرسد که چرا هر روز با این وضعیت به کلاس می آید؟شاگرد می گوید که در راه خانه تا مدرسه رودخانه پُر آبی قرار دارد و مجبور است هر روز از میان اش عبور کند.آن گاه معلم به او ذکری آموخته و این نکته را تأکید می کند که اگر این ذکر را هر روز با صفای دل بگوید می تواند بر روی رودخانه راه رفته بدون آن که در آب فرو رود؛و از آن روز به بعد کودک بی آن که خیس شود سر وقت در کلاس حاضر می شد.حالا داستان مورد نظر چه میزان با فضای فیلم و جغرافیای آن ارتباط دارد باید از ویراستاران پرسید ولی همین داستان الصاقی برای ایجاد حس دافعه مخاطب نسبت به دوبله این فیلم کفایت می کند.دیگر برای مخاطب این چنینی چه تفاوتی دارد که بهرام زند و حسین عرفانی در دوبله گاوچرانان و بیگانگان چه طور نقش گویی کرده اند_به ترتیب به جای دانیل کریگ و هریسون فورد که به نظرم انتخاب های مناسبی برای این دو هستند_زمانی که کل کار را پس زده و رمقی برای ادامه تماشای فیلم از تلویزیون ندارد.برای احترام به مخاطب هم  که شده بهتر است هر چه زودتر تعاملی بین ویراستاران و عوامل دوبلاژ از سوی مدیران مربوطه بر قرار شود،مطمئنا اثرات مثبتی در پی خواهد داشت.در کنار این موضوع می باید برنامه ریزان تلویزیون چاره ای نیز برای ارائه بی محابا و یک جای این حجم بالای فیلم به واحد دوبلاژ در انتهای سال بی اندیشند.معضلی که واحد دوبلاژ هر سال با آن دست و پنجه نرم کرده و اثر سوء اش را به شکل مستقیم بر کیفیت دوبله ها می گذارد.به هر حال این تعداد فیلم،مدیر دوبلاژ،گوینده و استودیوی ضبط  به اندازه کافی می خواهد که برای اهالی دوبلاژ در انتهای هر سال حُکم کیمیا را داشته و همواره احساس نارضایتی خود را نسبت به این وضع ابراز کرده اند.با یک برنامه ریزی بلند مدت و سازماندهی سنجیده می توان این نقیصه را بر طرف کرد که دوبلاژ هر سال شاهد تکرار این موضوع نباشد؛اتفاقی که تا به حال نیافتاده و از طرفی بهانه خوبی به دست برخی از مدیران دوبلاژ برای پنهان نمودن کاستی های شان داده است.این افراد انتخاب های اشتباه خود (در زمینه انتخاب صدا برای دوبله نقش ها) را با دلایلی چون کمبود زمان و در دسترس نبودن گویندگان دل خواهشان در آن ایام،توجیه می کنند و این در حالی است که گروهی دیگر از مدیران دوبلاژ با وجود عجله و فشردگی زیاد کار در پایان سال به فکر ارائه با کیفیت دوبله فیلم ها بوده و بهترین گزینه های موجود را انتخاب می کنند؛برای مثال مدیر دوبلاژی چون ناصر طهماسب در دوبله فیلم پُر بازیگر شیوع (استیون سودربرگ،2011) از صدای سعید مظفری،زهره شکوفنده،حسین عرفانی،مریم شیرزاد و افشین زینوری به ترتیب به جای جود لا،گوینت پالترو،لارنس فیشبرن،کیت وینسلت و مت دیمون استفاده کرده که انتخاب های شایسته ای هستند ونیز نشان دهنده آشنایی مدیردوبلاژبا سینمای روز و بازیگران و توجه به نوع توانایی و نقش گویی همین گویندگان در گذشته به جای آنان است.در نقطه مقابل،دوبله فیلم راه بازگشت (پیتر ویر،2011) را داریم که مشخص نیست دوبله بی کیفیت آن ناشی از فضای کاری پُر از عجله آخر سال تلویزیون است یا بی اطلاعی مدیر دوبلاژ نسبت به  شناخت بازیگران و نوع بازی آنان در این فیلم اما هر چه که هست دوبله اش به علت استفاده از صداهای نامتناسب با شخصیت ها آسیب جدی دیده است.داستان راه بازگشت اختصاص دارد به ماجرای فرار عده ای محکوم به حبس از زندانی واقع در سیبری دوران حکومت سوسیالیستی شوروی که برای رهایی می باید مسیری چند هزار کیلومتری را تا مرز هند با پای پیاده طی کنند.مصائب این سفر سخت و طولانی باعث ضعف و ناتوانی شدید گروه شده اما ذره ای از اراده آنان برای دست یابی به آزادی کم نمی کند.در این فیلم بازیگران مشهوری چون اد هریس (با چهره ای تکیده و سال خورده) و کالین فارل (در یکی از بهترین بازی هایش به جای بزه کاری خشن با ته لهجه روسی به هنگام دیالوگ گویی که در خوش بینانه ترین حالت دوبله این بازی کلامی کم رنگ می شود) حضور دارند و همان طور که گفته شد صداهای انتخابی برای این دو نقش تناسبی با حالات چهره و نوع بازی آنان ندارند.در این باره صدای شفاف،محکم و جوان غلامرضا صادقی برای دوبله اد هریس همان قدر نامربوط است که صدای آرام و جا افتاده حسین نورعلی برای کالین فارل و می باید این بی ارتباطی را در انتخاب های اشتباه مدیر دوبلاژ جستجو کرد.لازم به ذکر است دوبلورهایی چون صادقی و نورعلی که هم صاحب صداهای مناسب و هم کار بلد هستند،هرگاه توانسته اند بین زیبایی صدا و شیوه نقش گویی شان _بر اساس شخصیت و نوع بازی بازیگر_ تعادل بر قرار کنند حاصل کارشان چشم گیر از آب در آمده (برای نمونه نقش گویی غلامرضا صادقی به جای شخصیت سائو سائو در دوبله اپیزود دوم صخره سرخ _جان وو_ و نقش گویی حسین نورعلی به جای شخصیت دکتر واتسون_با بازی مارتین فریمن_در سریال شرلوک که در کنار رضا آفتابی گوینده شخصیت شرلوک هولمز ترکیب خوبی به وجود آورده بودند) ولی همه توانایی شان در دوبله راه بازگشت،فدای بی توجهی مدیر دوبلاژ شده است.البته از این دست سهل انگاری ها در دوبله تلویزیون کم دیده نمی شود زمانی که صدای با نشاط و دوست داشتنی منوچهر والی زاده بر روی چهره خسته و بی حالت جیک گیلنهال (در دوبله فیلم منبع رمز) و هم چنین صدای به یاد ماندنی منوچهر اسماعیلی به جای چهره زمخت و خشنی چون کورتیس 50 سنت جکسون (در فیلم پاپوش با عنوان اصلی set up)شنیده می شود جز جمله «چه حیف!» چیز دیگری نمی توان گفت.صحبت از منوچهر والی زاده شد که در سال های اخیر تبدیل به یکی از موضوعات چالش برانگیز دوبله های تلویزیونی شده است.از طرفی منتقدان این موضوع را داریم که معتقدند در بسیاری از دوبله فیلم ها،سریال ها و حتا برنامه های ترکیبی صدای والی زاده شنیده می شود و حالتی از یکنواختی را به وجود آورده که گویی گوینده دیگری جز او در تلویزیون حضور ندارد؛از طرف دیگر بحث توانایی بالا و اخلاق خوب کاری اوست که با اکثر مدیران دوبلاژ (با هر سطح و دانشی) کار می کند و خیلی از آنان نیز جهت پوشش ضعف های شان انتخاب اول و آخر خود را والی زاده می دانند تا اعتباری به کارشان بخشیده و جوری نقش ناجی را برای دوبله های ضعیف آن ها بازی کند.در این رهگذر،معدود مدیران دوبلاژی نیز هستند که آگاهانه استفاده شایانی از والی زاده در دوبله برخی از نقش های مناسب صدای او کرده و حاصل در خور توجهی برای خودشان،والی زاده و مخاطب به صورت توأمان داشته است.شاهد این مهم تعدادی از نقش گویی های دوبلور ما به جای بازیگران شاخصی چون جیم کری (در دوبله فیلم پنگوئن های آقای پاپر)،هیو جکمن (نبرد پولادین) و ادی مورفی (سرقت برج که در کنار نقش گویی ژرژ پطرسی به جای بن استیلر ترکیب دلنشینی به وجود آورده بودند) در دوبله های امسال است.

در این جا قصد دارم که از دو نمونه دوبله قابل قبول یادی کنم،یکی قسمت چهارم دزدان دریایی کارائیب:امواج غریبه (ساخته راب مارشال،2011) به مدیریت دوبلاژ ناصر طهماسب و دیگر دوبله فیلم درخواست نهایی (با عنوان اصلی Margin Call،جی.سی.چاندور) به مدیریت دوبلاژ زهره شکوفنده.در انتهای مقاله شکلات تلخ اشاره ای داشتم به این موضوع که ترجیح می دهم برای دوبله شخصیت جک اسپارو در قسمت چهارم دزدان دریایی کارائیب (با توجه به تعدد دوبلورهایی که تا به حال به جای جانی دپ حرف زده اند)،همان دوبلور سه قسمت پیشین در تلویزیون باشد.خوشبختانه این اتفاق افتاد و شروین قطعه ای برای چهارمین بار به جای این شخصیت نقش گویی کرد.عملکرد قطعه ای همگام با نوع بازی تماشایی جانی دپ بی هیچ حشو و زائده ای است و در نقطه تکامل نقش گویی های پیشین اش به جای جک اسپارو قرار می گیرد.قطعه ای مرز بین گفتار جدی و فانتزی را در نقش گویی اش به کار گرفته هم چون دیگر دوبلور آماده این روزها،تورج مهرزادیان که نشانه های این شگرد در نقش گویی او به جای شخصیت کاپیتان باربوسا (جفری راش) دیده می شد.از انتخاب های مناسب دیگر طهماسب  می توان به صدای مریم شیرزاد برای پنه لوپه کروز در نقش آنجلیکا و حسین عرفانی (ایان مک شین/ریش سیاه)،محمد علی دیباج (کوین مک نالی/گیبز)،غلامرضا صادقی (سم کلافین/فیلیپ) و... اشاره کرد.

و اما درخواست نهایی که باصطلاح فیلم دوبله خوری است با حجم وسیعی از دیالوگ و مملو از گفت و گوهای دو نفره و چند نفره توسط بازیگران مشهور.داستان جذاب فیلم ارتباط دارد با شرکتی عظیم و تجاری که در آستانه ورشکستگی قرار گرفته و مدیران و کارمندان را به تکاپو جهت نجات شرکت شان از این موقعیت می اندازد.لایه های زیرین فیلم نقدی است بر نظام سرمایه داری ومضمحل شدن روابط انسانی در این نظام.زهره شکوفنده از ترکیب خوبی برای دوبله دشوار این فیلم (از لحاظ حجم دیالوگ و سرعت در ادای آن) بهره برده؛از ناصر طهماسب که همیشه بهترین گزینه برای نقش گویی به جای کوین اسپیسی (در نقش سم راجرز) بوده تا منوچهر والی زاده (پل بیتنی)،شایان شام بیاتی (جرمی آیرونز)،ژرژ پطرسی،کامبیز شکوفنده و... حتا خود  صدای زهره شکوفنده برای دمی مور در نقش سارا رابرتسون.

این روزها به نظر می رسد نگاه تلویزیون به دوبله آثار مستند نگاهی جدی و خلاقانه است (به عکس دوبله آثار انیمیشن!)که شکل مطلوبی به این حوزه از دوبلاژ داده و کارهای با کیفیتی را به مخاطب پیگیر این گونه آثار ارائه کرده است.برای نمونه مجموعه مستندهای چهارسوی علم،علم و ورزش و نیز سیاره زمین_با صدای جا افتاده داود نماینده در این فیلم ها) و مجموعه دیدنی 60 جانور مرگ بار با اجرای دوبلور با استعداد و خوش آتیه،هومن باقری به جای استیو بک شل (پخش شده در سال گذشته) که باقری امسال این روند رو به رشد را در بیشتر دوبله مستندهای به نمایش درآمده از شبکه 4 سیما ادامه داده است.

نیروان غنی پور

 

 

نظرات  

 
0 #1 alireza 1393-03-02 19:51
حرف از کابوی ها و بیگانگان شد ای کاش آقای زند جای کریگ و جلیلوند جای فورد حرف می زدند چه دوبله ای می شد؟؟؟
چرا باهم کار نمی کنند؟آیا باهم مشکلی دارن؟اگه اشتباه نکنم 4بارباهم کار کردند
بازگو کردن
 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن

تحلیل آمار سایت و وبلاگ