گرما در سرما
نقش خسرو خسروشاهي در شكل گرفتن شمايل آلن دلون در ايران با تكيه بر «سامورايي» ژانپير ملويل
شايد خسرو خسروشاهي معروفترين و محبوبترين دوبلور ايراني باشد. كسي كه با صداي يكه و گيرايش باعث بيشتر ديده شدن و ماندگاري فيلمهاي آلن دلون در ايران شد . از آن طرف، جنس صداي گرم خسروشاهي كه نوعي حس بهشدت سينمايي در آن هست، اين امكان را به وجود آورد كه او در فيلمهاي زيادي از سينماي هند هم نقشگويي كند و به جزيي جداييناپذير از تصوير اين فيلمها، بهويژه شمايل آميتاب بچن، در ايران تبديل شود .
البته نقشگويي خسروشاهي به جاي آلن دلون در جايگاهي بسي بالاتر و باارزشتر از فيلمهاي هندي قرار ميگيرد. صداي خود دلون محكم، خشن و بم است و البته با شخصيتهايي كه بهويژه در فيلمهاي ژانپير ملويل بازيشان كرده تناسب دارد. در سامورایی كه يكي از نمونهايترين آثار ملويل است و يكي از تصويرهاي ماندگار دلون را به دست ميدهد، دلون نقشي قاتلي خونسرد و مبادي آداب را بازي ميكند كه همة زندگياش را در كارش خلاصه كرده است. او به هيچكس اجازه نميدهد كه خللي در آنچه بايد انجام بدهد و به عنوان قرارداد آن را پذيرفته لطمهاي وارد كند. حتي جنبة عاطفي و عاشقانة شخصيت او بسيار كمرنگ و ايبسا ناتمام و ناقص است . در واقع سامورايي دو بعد شخصيتي كاملاً متفاوت دارد كه با بيشترين فاصلة ممكن از هم قرار دارند: يكي قاتلي خونسرد و بياحساس كه به شكلي مكانيكي در قبال پول آدم ميكشد و در لحظة كشيدن ماشه ذرهاي ترديد به خود راه نميدهد و ديگري، مردي كه زنها در برابرش نميتوانند مقاومت كنند و بدون اينكه تلاش زيادي بكند موفق ميشود آنها را به خود جذب كند. شدت اين جذب كردن تا آنجاست كه هر دو زني كه در فيلم با او آشنا ميشوند حاضر ميشود براي نجات او از چنگ پليس و مافيا، برايش فداكاري كنند و زندگيشان را به خطر بيندازند .
روشي كه خسروشاهي براي نقشگويي چنين شخصيت پيچيدهاي به كار گرفته و اصلاً انتخاب شدن او براي دوبله اين شخصيت، كمك زيادي به بازي دلون كرده است . با صداي خسروشاهي نقش سامورايي باورپذيرتر شده است و از ابعاد آسماني و آييني افراطياش، كه در فيلم اصلي هست و به همذاتپنداري بيننده با او لطمه ميزند، كاسته شده است. در فيلم اثر بسيار كمي از رابطة سامورايي با جين لاگرانژ (با بازي ناتالي دلون و نقشگويي شهلا ناظريان) وجود دارد و وقتي لاگرانژ حاضر ميشود براي سامورايي از زندگي و آيندهاش مايه بگذارد اين سؤال اساسي در ذهن شكل ميگيرد كه او چرا حاضر شده براي سامورايي به چنين ازخودگذشتگياي تن بدهد؟ چه مهر و محبتي از سامورايي ديده كه دارد به اين شكل آن را جبران ميكند؟ صداي محكم و زمخت خود دلون در نسخه اصلي هم كمكي به حل اين مسأله نميكند. دقيقاً همينجاست كه صداي خسروشاهي در نسخه دوبله به كمك شخصيتپردازي آلن دلون ميآيد. صداي گرم خسروشاهي كه رگههايي از رمانتيسم و عاشقپيشگي در خود دارد، وقتي روي چهرة سرد و بياحساس اين آدمكش مزدبگير مينشيند، باعث ميشود فاصله زياد بين دو بعد شخصيتي او به ميزان بسيار زيادي كم شود . در فصلهايي كه سامورايي به خانه جين ميآيد، خسروشاهي هوشمندانه حسي از شكنندگي و آسيبپذيري به صدايش افزوده كه باعث ميشود ديالوگهاي اندك و كوتاه دونفره بين او و جين وجهي عاشقانهتر و زمينيتر پيدا كنند. جايي كه او مصرانه از جين ميپرسد كه آيا حضور پليسها در خانهاش باعث شده براي او مزاحمت ايجاد شود، صداي خسروشاهي است كه از علاقة پنهان سامورايي به معشوقش خبر ميدهد؛ در نسخة اصلي اين حس شكنندگي وجود ندارد.
درست برعكس برخورد سامورايي با جين، رفتار او با مأموران پليس و گروه مافيا كه در پي كشتن او هستند، سفتوسخت و خشن است. او حتي جاهايي براي آنكه جانش را نجات بدهد مجبور ميشود كلك بزند و با ناجوانمردي اسلحه را از كسي كه روبهرويش نشسته بگيرد . خسروشاهي موفق شده براي دوبلة اين بخشهاي غيراحساسي و خشن فيلم (كه بخش عمدهاي از فيلم را هم تشكيل ميدهند)، هم استراتژي مناسبي برگزيند و به بازي دلون جلوه و جلاي ديگري ببخشد . خسروشاهي بدون اينكه فاصله زيادي از آن رگههاي احساسي و شكنندگي بگيرد، استحكام و قدرتي به صداي ميبخشد كه درست در راستاي همان كم كردن فاصله بين دو بعد شخصيتي سامورايي عمل ميكند. در مواجهه با پليس كه سامورايي دست بالا را دارد و مدارك محكمي براي عدم حضورش در صحنه جنايت تدارك ديده است، نوعي كنايه زدن و روكمكني در صداي خسروشاهي وجود دارد كه بعد انساني و زميني سامورايي را تقويت ميكند . بهويژه آنجايي كه پليس به استيصال افتاده و مجبور هستند بر خلاف ميلشان او را آزاد كنند، خسروشاهي با طعنه ميگويد: «حالا ميتونم برم؟» چنين حسي از طعنه و كنايه در صداي خود دلون وجود ندارد و او اكثر مواقع، ديالوگهاي اندكش را با استحكام و سردي ادا ميكند. اما خسروشاهي با نقشگويي هوشمندانهاش شخصيت دلون و فيلم سامورایی را ارتقا بخشيده است .
شايد اين يكي از آن موارد استثنايی و عجيب باشد. كارگردان و بازيگر نقش تمام تلاششان را كردهاند تا فيلم و نقش را سرد و مكانيكي و دور از احساسات و عواطف انساني نشان بدهند. اما دوبلور تلاش كرده تا گرما و احساساتگرايي و احساسات مختلف انساني را وارد نقش كند. با اينكه اين تضاد روي كاغذ اشتباه و محكوم به شكست به نظر ميیرسد، نتيجه كار درخشان از آب درآمده است. صداي خسروشاهي به منسجمتر شدن و باورپذيرتر شدن نقش منجر شده و باعث شده نقش فرازميني و يكسر آييني سامورايي از آسمان به زمين بيايد. در بيشتر فيلمهايي كه آلن دلون نقش اصليشان را بازي كرده و خسروشاهي به جايش نقشگويي كرده كمابيش همين اتفاق افتاده است. صداي آلن دلون بر خلاف چهرهاش هيچ مورد ويژه قابلتوجهي ندارد و البته آسيبی هم به بازي و چهره او نميزند. در واقع اين صداي پخته و انعطافپذير خسروشاهي است كه به ارتقاي بازي دلون و شمايلي كه او از در ايران شكل گرفته كمك كرده است . اين تأثير تا آنجا پيش رفته كه تصور چهره آلن دلون بدون صداي جذاب خسرو خسروشاهي به كاري تقريباً غيرممكن تبديل شده است .
هومن داودی