مقصد نهایی: خطوط خونی
نام فیلم : مقصد نهایی: خطوط خونی
سال نمایش : 2025 میلادی
کارگردان : زک لیپفسکی ، آدام استِین
مدیر دوبلاژ : مریم رادپور
تاریخ دوبله :1404/2/26خورشیدی
گوینده بازیگر / نقش
همت مومی وند تونی تاد / ویلیام بلادوُرث
همت مومی وند الکس زاهارا / هاوارد
نرگس فولادوند بِرِک بسینگر / آیریس کمبل
کسری کیانی مکس لوید-جونز / پل کمبل
ارسلان جولایی ریچارد هارمون / اریک
آرزو روشناس ریا کیلستت / دارلین
مریم رادپور کیتلین سانتا جوانا / استفانی
زویا خلیل آذر گابریله رُز / آیریس مُسِن
نغمه عزیزی پور آنا لُر / جولیا کمبل
مهیار مهرتاش اوون پاتریک جوینِر / بابی
ناهید حجت پناه آپریل تِلِک / برندا
مهرداد بیگ محمدی تئو بریونس / چارلی
سعید داننده (پدر استفانی)، پریا شفیعیان
سورنا حدادی، همایون میرعبداللهی
سعید میری، دانیال الیاسی، سارا گرجی
(سفارش دهنده : گپ فیلم)
نظرات
پرحرفی بنده را ببخشید. دلنوشته ای بود که مدتها در سینه ام مانده بود و امروز با این خبر جاری شد.
ارادتمند
مرتضی کامیابی#
فیلم یک هفته بعد از اکران جهانی سر از سرویس های پخش ویدئو در ایران درمیاورد و تازه دوبله هم میشود؛ آن هم کاری که زمانی دستکم یکی دو روز وقت مترجم و مدیر دوبلاژ را برای دیالوگ نویسی و سینک زدن و فهمیدن فیلم میگرفت.
بیاد دارم که این سری فیلم در ایران با مقصد نهایی ۳ به من و خیلیهای دیگر معرفی شد و محمود قنبری آن را برای شبکه۲ تلویزیون در واپسین روزهای ۱۳۸۵ دوبله کرد؛ البته همراه با تلطیف هایی که ایشان همواره برای قابل پخش شدن اثر بکار میگرفتند. مدتی بعد موسسه قرن۲۱ مقصد نهایی ۱ تا ۳ را ظرف چند هفته منتشر کرد. قسمت اول را سعید مظفری، قسمت دوم را نرگس فولادوند، و قسمت سوم را مرحوم جلال مقامی دوبله کردند.
با مقایسه دوبله قسمت سوم قرن ۲۱ و تلویزیون متوجه شدم که چگونه یک مدیر دوبلاژ میتواند در جذابیت یک فیلم اسلشر نه چندان فاخر و ماندگار دخیل باشد؛ آنرا بالا ببرد یا پایینتر. خطاهای ترجمه را اصلاح کند یا نکند. و درست همانجا علاقه من به دوبله شروع شد. علاقه ای که باعث شکل گیری یک سلیقه و احترام به این هنر شد.اینکه راجع به انتخاب گویندگان نزد خود اظهارنظر کنم و نقد بخوانم.بخصوص نوشته های جناب محمدرضا کلانتر را که در جام جم منتشر میشد. اکنون از خود می پرسم چرا دیگر اینجا نقدی بر دوبله نمیشود؟ و در جواب با دلسردی میگویم خب وقتی دیگر دوبله ای بعنوان هنر باقی نمانده و دوبله صرفا یک صنعت شتابزده و معمولی شده که حتی دل اندک بزرگانی را که مانده اند به درد آورده، دیگر نقد برای چه و نقد چه چیز؟ گویندگان میانسالی که امروز مدیر دوبلاژ شده اند بقدری درگیر روزمرگی و مشکلاتند که ارزشی برای نقد قائل نیستند. گاه سینک رعایت نمیشود.حس و حال بدرستی ادا نمیشود.جمله ای اشتباه ترجمه شده و با بی تجربگی مدیر دوبلاژ همانگونه منتقل میشود. کارشان فقط جابجایی کست گویندگان از این فیلم به آن فیلم است!